بیانات در جمع خانوادههاى شهدا و ایثارگران کرمانشاه
خداى متعال را سپاسگزارم که این توفیق را امروز داد که در این مجلسِ داراى عظمت معنوى شرکت کنم. براى من در سفر به شهرهاى مختلف، یکى از مهمترین و باعظمتترین دیدارها، دیدار با خانوادهى معظم شهیدان و ایثارگران و جانبازان است. علت این است که در مسئلهى ایثار، عظمتى نهفته است که هیچ جامعهاى بدون دارا بودن یک چنین نقطهى مهم و تعیینکنندهاى نخواهد توانست به عزت و عظمت دست پیدا کند. ما در قضیهى شهادت شهیدان و مجاهدت ایثارگران و جانبازان معمولاً جوانب محدودى را مىبینیم و مشاهده میکنیم؛ در حالى که خود عمل و حرکت ایثار در جامعه که منجر به شهادت یا جانبازى میشود، معانى متعددى دارد؛ جهات مختلفى دارد که هر کدام از اینها درخور بررسى است. یکى از این جهات، فرصتشناسى و پاسخگوئى به نیاز لحظههاست. ممکن است احساس مسئولیت در کسانى باشد، اما در لحظهى نیاز، این مسئولیت را نه تشخیص بدهند و نه عمل کنند؛ این خیلى تفاوت دارد با آن حرکت و اقدامى که درست در لحظهى نیاز اتفاق مىافتد و انجام میگیرد. جوانان شجاع و باغیرت و مؤمن و فداکارى که نیاز کشور را احساس کردند و به سراغ خطر رفتند و به استقبال خطر شتافتند، اینها این امتیاز برجسته را دارند که نیاز را در زمان خود فهمیدند و به آن پاسخ گفتند. این یک بعد بسیار مهمى است، این براى ما درس است.
من دیروز اشاره کردم که جوانهاى کرمانشاهى یک ماه بعد از پیروزى انقلاب احساس کردند نیاز هست که بروند. شهید سید محمدسعید جعفرى – شهید پیشرو و پیشتاز – با جمع رفقاى خودش رفتند از پادگان لشکر سنندج دفاع کردند؛ فهمیدند که معناى این دفاع چیست؛ تسلط ضد انقلاب بر یک پادگان نظامى، معنایش چیست. این زود فهمیدن، بوقت فهمیدن، بهنگام عمل کردن و پاسخ به نیاز دادن، آن نقطهى برجستهاى است که نباید مغفول بماند.
شهداى عزیز ما در سرتاسر کشور این خصوصیات را دارند. دوستان و برادران نام شهرها را ذکر کردند، خاطرههائى از مناطق مقاومت در این استان بیان کردند. البته از سرتاسر کشور آمدند، شهداى برجسته و نامدارى در این سرزمین به خاک و خون غلتیدند که از مناطق دیگر آمدند؛ لیکن نقش مردم این استان، نقش جوانان باایمان، نقش آن احساس عظیم و عزیز و کمیابى که در این جوانها بود – هوشمندى آنها، موقعشناسى آنها، فرصتشناسى آنها – نبایستى ندیده گرفته شود؛ و این همان چیزى است که ما همیشه به آن احتیاج داریم.
غالباً کشورها و جوامع از ندانستن موقعیت و نشناختن فرصت، ضربه میخورند. وقتى دشمنى کمین میگیرد و ما نمیدانیم که او کمین گرفته است، نمیشناسیم؛ یا اگر چنانچه اطلاع پیدا کردیم، علاج را زود و بهنگام ارائه نمیدهیم؛ آن وقت ضربه میخوریم.
جملهى خوبى را این برادر عزیز اینجا گفتند. گفتند خانوادهها میگفتند اگر این رزمنده را ما از خانه بیرون نفرستیم، فردا دشمن دم در خانه مىآید، باید بجنگیم. این خیلى نکتهى مهمى است؛ این همان نکتهاى است که امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) فرمود: هر جماعتى که در داخل خانهى خودشان مورد تهاجم دشمن قرار بگیرند، غفلت کنند از این که دشمن دارد مىآید، اینها شکست خواهند خورد، مغلوب خواهند شد. دشمن را از دور باید دید، از دور باید شناخت؛ این غفلتى بود که آن روز آن کسانى که باید میدیدند، ندیدند. در تهران هى گفته میشد و خبر میرسید که در منطقهى کرمانشاه، در منطقهى ایلام – بیشتر در این مناطق – دشمن مشغول آرایش نظامى است. آنجا که گفته میشد، سیاسیونى که مسئول کار بودند، انکار میکردند؛ میگفتند نه، چنین خبرى نیست. تا وقتى تهران را بمباران کردند. در روز ۳۱ شهریور ۵۹ جنگ در واقع آغاز نشد – آن روز تهران بمباران شد – جنگ از پیش شروع شده بود. اگر مسئولانى که آن روز در رأس کار بودند – همان کسانى که بعد هم نشان دادند لیاقت ادارهى کشور را ندارند – میفهمیدند، تشخیص میدادند و آمادگى خود را بالا میبردند، نه خرمشهر آنجور میشد، نه قصرشیرین آنجور میشد، نه برخى از مناطق دیگر مرزى.
آن غفلت اولیه موجب شد که بر این منطقه و منطقهى خوزستان، آنطورى که من در برههى کوتاهى از نزدیک مشاهده کردم، آنچنان فضاى غمآلودى حاکم شود که بعضى از مناظر آن را که من از نزدیک دیدم، نمیتوانم فراموش کنم. کار وقتى دست مردم باشد، وقتى استعدادهاى مردمى و حضور مردمى میدان پیدا کند که وارد عرصه شود، این غفلتها پیش نمىآید. این چیزى بود که آن روز اجازه نمیدادند. در همین مناطق، اینجا و آنجا، گروههاى مردمى گرد هم مىآمدند، به زحمت زیاد قبضههاى سلاحى را براى خودشان فراهم میکردند، مشغول دفاع میشدند؛ آنها آنجا ناراضى بودند، در جلسات رسمى گله و شکایت میکردند که چرا فلانى در فلانجا اسلحه جمع کرده است! عدهاى جوان داشتند دفاع میکردند؛ بنابراین نمیتوانستند تحمل کنند. این براى ما درس است.
من دیروز عرض کردم؛ نظامى مثل نظام جمهورى اسلامى، با این آرمانها، با این هدفها، با این داعیهى بزرگى که دارد – دشمن ظلم است، دشمن استکبار است، دشمن زیادهخواهىِ متکبرانهى قدرتهاى بینالمللى است – با چالشهائى مواجه میشود؛ به رنگهاى مختلف، به شکلهاى گوناگون؛ لذا باید آماده باشد. این آمادگى، بیش از همه چیز متکى به ایمانهاى مردم است. آن حصار پشتیبان، آن پاسدار اعظم در دفاع از هویت یک ملت و عزت یک ملت و نجات یک ملت از کید دشمنان، آگاهى مردم است؛ این را ما در جنگ تجربه کردیم. امروز هم در هر بخشى، در هر مجموعهاى از کار که مسئولان آگاهانه متوجه باشند و به مردم نقش بدهند، همین اتفاق خواهد افتاد.
جمهورىِ اسلامى است، مردمسالارى است؛ مردمسالارى اسلامى. مردمسالارى باید معنائى داشته باشد؛ معناى واقعى دارد، تعارف نیست. شهدا، جانبازان، آزادگان و خانوادههاى آنها در این راه، بهترین آزمایش را دادند. این صبر عظیمى که خانوادههاى شهیدان نشان دادند، خیلى ارزش دارد. اگر خانوادهها بىصبرى نشان میدادند، بىمعرفتى نشان میدادند، بىبصیرتى نشان میدادند، فضاى مجاهدت سرد میشد؛ دلها مشتاق فداکارى و ایثارگرى باقى نمیماند. خانوادهها صبر نشان دادند. سالهاى متمادى از آن دوران دفاع مقدس گذشته است، اما باب شهادت بسته نشده؛ باز هم مشاهده میکنیم خانوادههائى داغدار عزیزانى میشوند که به مناسبتهاى گوناگون وادى شهادت بر روى آنها در باز میکند، آنها پر میگشایند و میروند. اگر این بصیرت و این صبر در ملتى باشد، بدون تردید این ملت قلهها را درخواهد نوردید.
ما در تشخیص هدفهامان و تعیین راهِ به این هدفها، هرگز دچار تردید نشدیم؛ در راهِ خودمان شک نکردیم؛ خدا را شکر میکنیم. خداى متعال هیچگاه دلهاى ما را خالى از نور امید نگذاشت. و در واقعیت دیدیم که این امیدها، امیدهاى واهى نبود؛ امیدهاى درستى بود.
یک روزى بود که وقتى کسانى به صحنه نگاه میکردند، بظاهر هیچ چیز امیدبخشى در صحنه به چشم نمىآمد؛ اما مردمان بصیر – در رأس همه، امام بزرگوار – به ما امید میدادند، نوید میدادند. گاهى ما تعبداً گوش میکردیم، اما قادر به تحلیل نبودیم. تعبداً قبول میکردیم، بعد میدیدیم همین جور شد؛ بعد میدیدیم همین امید الهى، همین نوید آسمانى تحقق پیدا کرد. و امروز وقتى به تجربهى سى و دو سالهى انقلاب نگاه میکنیم، پىدرپى موفقیتهاى نظام جمهورى اسلامى را مىبینیم.
در دیدارهاى با خانوادههاى معظم شهیدان و جانبازان عزیز و ایثارگران، آن چیزى که در درجهى اول مورد اهتمام این حقیر است، بعد از تجلیل و احترام و تقدیم مراتب تشکر و قدردانى به خانوادههاى عزیز، این است که مجموعهى ملت عزیز ما توجه کنند که روحیهى ایثارگرى نجاتبخش یک کشور است، نجاتبخش یک ملت است. روحیهى گذشت، روحیهى فداکارى، وقت انجام وظیفه را شناختن، کار را بوقت و بموقع انجام دادن، نجاتبخش است.
خوشبختانه امروز ما آثار پیشرفت و موفقیت را در کشورمان مشاهده میکنیم؛ مىبینیم که داریم پیش میرویم؛ البته تلاش لازم است، کار لازم است. کارها به سمت ظریفتر شدن و پیچیدهتر بودن پیش میرود. هوشمندى امروز مردم ما هم بمراتب از سالهاى گذشته بیشتر است. بحمداللَّه مردمان مؤمن، پایبند، معتقد و متعهد به آرمانها در جامعهى ما زیاد است؛ در این استان عزیز هم همین جور. در این استان، ما آنچه که دیدیم، آنچه که شنیدیم، مردانگى و فتوّت و دلاورى و جوانمردى و – همان طور که دیروز عرض کردیم – خصال نیکِ پهلوانى در مرد و زن بوده است.
اشاره کردند که خانمى در گیلانغرب از دشمن اسیر گرفت؛ یک زن، یک بانوى مؤمن و شجاع. آنچنان نمودارهاى شجاعت در این استان زیاد است که انسان نمیتواند بشمرد. از اوّلى که اینجا تشکیل شد، نیروهاى مردمى و سپاهى در کنار نیروهاى مبارز ارتش فداکارى کردند. افسران شجاع و لایقى در اینجا بودند؛ فرمانده هوانیروزى که شهید شیرودى و دیگران از امکانات و پشتیبانى او استفاده میکردند و این پروازهاى عجیب را انجام میدادند؛ چه در لشکر ۸۱، و چه در بخشهاى گوناگون؛ که بعضى از افسران شجاع و مؤمن را ما در همین پادگان ابوذر که ایشان ذکر کردند، از نزدیک دیدیم. آنها آنچنان با اخلاص و فداکارى کار میکردند که فضاى این منطقه را پر کرده بودند از همین نشانههاى اخلاص و فداکارى و پهلوانى و گذشت و ایثار؛ و این جزو افتخارات استان شماست، و این براى شما خواهد ماند. شما در پیشانى دفاع مقدس قرار گرفتید. افتخارات دفاع مقدس بسیارىاش مربوط به این استان است. پشتیبانى کردید، گذشت کردید؛ خداوند انشاءاللَّه اجرها و پاداشهاى معنوى را به شما خواهد داد؛ همچنان که اجر دنیوى آن را – که عزت کشور است – به شما و به ملت ایران بخشید.
این سفر براى ما سفر بسیار مطلوب و شیرینى است، به خاطر دیدار با مردم عزیز و چهرهى شاد و خندان آنها؛ که دیروز در این مسیر، دهها هزار چهرهى شاد و خندان را انسان مشاهده میکرد؛ این نشانهى چهرهى باطراوت این استان است. امیدواریم انشاءاللَّه مسئولین بتوانند کارهائى را که در این استان لازم است انجام بگیرد – که کارهاى فراوانى هم در این استان بایستى انشاءاللَّه صورت بگیرد – انجام بدهند. استانِ بسیار بااستعدادى است و کمبودهائى هم دارد؛ این کمبودها انشاءاللَّه بایستى با تلاش و کار مسئولین پیگیرى شود.
والسّلام علیکم و رحمهاللَّه و برکاته