آقای مشایی و مسئله مکتب ایرانی |
فریدالدین حدادعادل |
یکشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۷:۲۶ |
کسانیکه در جلسه سخنرانی آقای مشایی در همایش ایرانیان خارج از کشور حضور داشتند، تلقی متفاوتی از اظهارات ایشان در این جلسه، در قیاس با آنانکه فقط جمله «مکتب ایرانی» آقای مشایی را در خبرها شنیدهاند؛ دارند.
ایشان در بخشهایی از سخنان خود بهخوبی به دفاع از انقلاب، اسلام و دیدگاههای دولت پرداختند، اما در ادامه با طرح «مکتب ایرانی» چالشی جدید در فضای سیاسی داخلی و خارجی ایران ایجاد کردند.
آنچه در بالا گفته شد، ضرورت توجه به نکات زیر را مطرح میسازد:
۱- این سخن «میتواند» ردی بر نظریه «اسلام ناب محمدی» باشد. شاید منظور گوینده این نباشد، ولی سخنان یک مقام مسئول، همواره امکان ارزیابی و برداشتهای متفاوتی را به دنبال میآورد. وقتی بنیانگذار یک نظام مکتبی، دیدگاهی را بهعنوان «نقشه راه» مطرح میکند، یک سخنران نباید بهراحتی به خود اجازه دهد حرفی بزند که از آن بوی تغییر و تحول در برنامهها و دیدگاههای رهبری حکیمی چون امام استشمام شود.
از خاطر نبریم گاهی وقتی عدهای بهدنبال دگردیسی در دیدگاههای بزرگان قوم خود هستند؛ ابتدا جامعه را امتحان میکنند. نمیخواهیم آقای مشایی را به چنین مسئلهای متهم کنیم، ولی ایشان باید چنان احتیاط کنند که از چنین اتهاماتی مبرا بمانند.
۲- «مکتب ایرانی» میتواند همه شعارهای اسلامخواهانه انقلاب اسلامی را زیر سؤال ببرد. آیا با تسامح نمیتوان از «مکتب ایرانی» و شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» معانی مشابهی دریافت کرد؟! آیا برادران مجاهد ما در عراق، فلسطین و لبنان با شنیدن چنین اظهاراتی و دریافت چنین علامتها و نشانههایی از ما دلگیر نمیشوند؟! آیا برخی از ضدانقلابها به بعضی از مسئولین انقلاب دل نمیبندند؟! آیا فراموش کردهایم که در قرن هجدهم و نوزدهم میلادی، بحرانهای اصلی جوامع اسلامی بر سر مسئله قومیت و ناسیونالیسم بود و یا بهیاد نمیآوریم که آن کدورتها محصول تفکر هدایتشده متفکرین استعمارگر بود؟! با این اوصاف آیا جایز است حرفی بزنیم که دل علاقهمندان و دلسوزان انقلاب را از بیم تکرار آن مباحث به درد بیاورد؟!
۳- شعف شبکه العربیه که آن را باید «العبریه» نامید، در این روزها تأملبرانگیز است. این شبکه در هفتههای اخیر هر روز درباره این اظهارات برنامه و میزگرد برگزار کرده و خط اصلی شبکه مذکور در اینباره، تلاش برای القای قومی بودن ماهیت انقلاب ایران و دیدگاههای سران نظام به مردم منطقه است. شادی قابلملاحظه آنها بیشتر از این باب است که ادعا میکنند بالاخره پس از ۳۰ سال یک مقام ایرانی حرف دلش را زد و ما اصل پیام ایرانیها را دریافت کردیم.
حال چه باید کرد؟! با دفاع جانانه و بیکم و کاست رئیسجمهوری از آقای مشایی، آیا میتوانیم بگوییم که نامبرده در سیاستگذاری کلان جامعه جایگاهی ندارد؟! در نتیجه، حرف رئیس دفتر رئیسجمهوری بهعنوان پیامی خصمانه، به کل جهان غیرایرانی مسلمان مخابره میشود. ببینید به چه آسانی برای خود دشمن میسازیم؟!
امروز آقای مشایی طبال نوایی است که طبل آن را سران وابسته اعراب، مدتهاست که آماده کردهاند.
۴- مواضع حضرت آیتا… مصباح، سردار سرلشگر فیروز آبادی و آقای حسین شریعتمداری نیز در اینباره قابلتوجه است. هر سه این بزرگواران که از نزدیکترین نامداران نظام به آقای احمدینژاد هستند، بهواسطه سخنان آقای مشایی به موضعگیری وادار شدهاند.
آیا دولت آقای احمدینژاد دشمن کم دارد که باید چنین هزینههایی نیز بدان بیفزاید؟!
۵- باید توجه داشت که این اظهارات از محبوبیت رئیسجمهوری نیز میکاهد. با این حرفها ضدانقلاب یا آنها که به ارزشهای انقلاب، امام و رهبری باور ندارند، به رئیسجمهوری و تیم همراهش دل خوش نمیکنند – مگر اینکه برخی از حضرات اصرار داشته باشند که بعضی نگاهها نسبت به رئیسجمهوری حزباللهی تغییر کند – فقط مردم مظلوم منطقه گیج میشوند و زیر بمباران رسانهای در مورد احمدینژاد محبوب، مردد میشوند.
آنها از خود میپرسند آیا احمدینژادی که ما او را بهعنوان دشمن صهیونیسم میشناسیم، این حرفها را فقط برای اعتلای خاک سرزمین خود زده است؟!
اگر آقای مشایی در اظهارنظر خود دقت میکردند، اینهمه اما و اگر در پی خود نمیداشت. حال یک نفر پیدا شود و این مسئله را حل کند که چرا اینهمه حرف و حدیث، همیشه و فقط درباره یکی از اعضای دولت احمدینژاد درمیآید؟!
حکایت علاقه و رابطه آقای احمدینژاد و آقای مشایی نیز از آن معماهای حل نشده روزگار ماست. آیا آقای احمدینژاد به این مسئله توجه ندارد که رئیس دفترش چقدر برای او هزینه سیاسی ایجاد کرده است؟! آیا رئیسجمهوری حمایتهای آقای مصباح را به یاد نمیآورد؟! شاید کسی نیست که اثرات نامطلوب این رفتارهای آقای مشایی را برای رئیسجمهوری تبیین کند! آیا رئیسجمهوری دغدغه مردم متدین را درک نمیکند؟! آیا ایشان متوجه نیست که چنین اظهاراتی چه واکنش بدی در بین روحانیت شیعه ایجاد میکند؟!
جواب این سؤالها و خیلی سؤالهای دیگر را انقلاب به روشنی و به وضوح خواهد داد. ولی مردم انقلابی از احمدینژاد انقلابی، دقت و حلم بیشتری را توقع دارند.
منبع: شماره ۵۵ هفته نامه پنجره