بیانات در دیدار بسیجیان استان کرمانشاه‌

در سومین روز از سفر به کرمانشاه

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌

والحمد للَّه ربّ العالمین و الصّلاه و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابى‌القاسم محمّد و على ءاله الأطیبین الأطهرین المنتجبین سیّما بقیهاللَّه فى الأرضین‌.

اگرچه از گذشته، هم از دور، هم از نزدیک، منطقه‌ى  کرمانشاه و مردم کرمانشاه را تا حدود زیادى میشناختم، اما در این دو سه روز کوتاهى که خداوند توفیق داد با شما مردم عزیز در بخشهاى مختلف ملاقات کردم و مطالعه کردم و رفتارها را دیدم، ارادتم به کرمانشاه و کرمانشاهى بیشتر شد. خدا را سپاسگزاریم که توفیق و هدایت خود را شامل این مردم باصفا، مؤمن، صادق، داراى مروت و فتوت و جوانمردى کرده و بحمداللَّه نسل جوان و رو به رشدِ این منطقه و این استان، همان خصوصیات مثبت و برجسته و ممتازى را که گذشتگان آنها از خلقیات اجتماعى براى آنها به ارث گذاشتند، حائز شده و مهمتر این که فکر انقلاب، جریان انقلاب، روحیه‌ى انقلابى، منطق انقلاب و سخن انقلاب در این استان زنده است.

برنامه‌هاى امروز هم برنامه‌هاى خوبى بود. از برنامه‌ریزان محترم این جلسه هم تشکر میکنیم؛ هم سرود دسته‌جمعى‌شان، هم ورزش باستانى‌شان خوب بود. از جوانهائى که میل به ورزش دارند، آمادگى ورزش دارند، بجد میخواهیم که این احساس توانائى را در خودشان جدى کنند. مجموعه‌ى نسل حاضر ما در کنار پیشرفتهاى معنوى، پیشرفتهاى فکرى و چیزهائى که انقلاب به ما هدیه داده است – که من اجمالاً عرض خواهم کرد – آمادگى‌هاى جسمانى خودشان را تأمین کنند. سلامت جسمى و توانائى جسمانى، براى مردانى که اهل معنا، اهل معنویت، اهل فکر و اهل اهداف والا هستند، چیز لازمى است و بسیار مفید و کمک‌کار آنهاست.

امروز در این جلسه، مسئله و بحث بر سر سپاه و بسیج است. سپاه به عنوان یک نهاد، یک شاخه‌ى برآمده‌ى برومندى از ریشه‌ى این انقلاب و این نظام، و بسیج هم به عنوان یک حادثه‌ى بدیع و بى‌نظیر در مجموعه‌ى حوادث انقلاب، باید مورد توجه قرار بگیرد.

یکى از چیزهائى که در هر حرکت عمومى و در هر نهضت لازم است، این است که بر اساس تفکرات و مبانى پایه‌اى این نهضت و این جریان، هم بایستى «واژه‌سازى» بشود، هم بایستى «نهادسازى» بشود. وقتى یک فکر جدید – مثل فکر حکومت اسلامى و نظام اسلامى و بیدارى اسلامى – مطرح میشود، مفاهیم جدیدى را در جامعه القاء میکند؛ لذا این حرکت و این نهضت باید واژه‌هاى متناسب خودش را دارا باشد؛ اگر از واژه‌هاى بیگانه وام گرفت، فضا آشفته خواهد شد، مطلب ناگفته خواهد ماند.

ما مردم‌سالارى را قبول داریم، آزادى را هم قبول داریم، اما لیبرال‌دموکراسى را قبول نداریم. با اینکه معناى لغوى «لیبرال‌دموکراسى»، همین آزادى و همین مردم‌سالارى است، اما واژه‌ى لیبرال‌دموکراسى در اصطلاح مردم عالم، در معرفت و شناخت مردم عالم، با یک مفاهیمى همراه است که ما از آن مفاهیم بیزاریم؛ نمیخواهیم آن اسم را بر روى مفهوم پاکیزه و سالم و صالح و خالصِ خودمان بگذاریم؛ لذا ما براى نظام مطلوب خودمان، اسم جدید میگذاریم؛ میگوئیم مردم‌سالارى اسلامى، یا جمهورى اسلامى؛ یعنى نام جدید انتخاب میکنیم. یا براى تقسیم درست ثروت و استفاده‌ى همگان از ثروتهاى عمومى، که یکى از اهداف والا و اساسى اسلام است، از واژه‌ى «سوسیالیسم» استفاده نمیکنیم. با اینکه سوسیالیسم هم از لحاظ معناى لغوى ناظر به همین معناست، لیکن با یک مفاهیم دیگرى همراه است که ما از آن مفاهیم بیزاریم؛ با یک واقعیتهائى در تاریخ و در جامعه همراه شده که ما آنها را قبول نداریم. لذا ما به جاى استعمالات و اصطلاحاتى که بین چپ‌روها و مارکسیستها و اینها معروف بود، اصطلاح «استکبار» را، اصطلاح «استضعاف» را، اصطلاح «مردمى بودن» را مطرح کردیم و آوردیم. ما آوردیم، یعنى انقلاب آورد، نه اینکه اشخاص خاصى در این زمینه تأثیر حتمى و قاطعى داشته باشند.

همین طور است نهادسازى. وقتى یک انقلاب و یک حرکت تحقق پیدا میکند، بایستى دستگاه‌هاى مجرى خود را – آن مجموعه‌هائى که آن هدفها را باید دنبال کنند – به وجود بیاورد. یکى از کارها این است که دستگاه‌هاى موجود جامعه را متحول کند، یکى دیگر این است که دستگاه متناسب با خواست خود را به وجود بیاورد. هر دو سخت است، هر دو جزو کارهاى دشوار است. انقلاب اسلامى هر دو را انجام داد. فرض کنید در مقوله‌ى نظامى، ارتش که ساخته و پرداخته‌ى فرهنگ دیگرى و نظام دیگرى و کسان دیگرى بود، تبدیل شد به یک ارتش انقلابى، به یک ارتش متدین و مؤمن؛ ساختهایش هم تغییر پیدا کرد، روشهایش هم تغییر پیدا کرد، شعارهایش هم تغییر پیدا کرد؛ در آن، تحول به وجود آمد. در کنار این، نهاد نوپا و تازه‌اى از خود انقلاب روئید و آن، سپاه پاسداران انقلاب اسلامى بود؛ که اگر این دومى نمیشد، اوّلى هم امکان‌پذیر نبود. اینها هنرهاى انقلاب است که امام بزرگوار ما مظهر اِعمال این هنرها و فهم دقیق از نیاز جامعه و نیاز آینده بود و این را با قدرت، با قاطعیت و با پیگیرى انجام داد.

این حرکت عظیم بسیج، این اقدامى که امام در سازماندهى بسیج کرد – مطالبه‌ى سازماندهى بسیج را امام کرد، ارتش بیست میلیونى را امام مطرح کرد – یکى از همان کارهاى معجزآساى انقلاب بود که امام انجام داد.

من آن روز عرض کردم؛ وقتى یک نظامى، یک کشورى، یک ملتى با این آرمانهاى والا و بظاهر دست‌نیافتنى – مقابله‌ى با ظلم جهانى، مقابله‌ى با سلطه‌ى بین‌المللى قدرتها، مقابله‌ى با نظام سلطه، مقابله‌ى با استضعاف و استکبار، هر دو – سر کار مى‌آید، طبعاً دشمنان گردن‌کلفتى دارد، دشمنان بزرگى دارد، قدرتهاى بزرگى به میدان او مى‌آیند براى مقابله‌ى با او؛ لذا باید آمادگى‌هاى لازم را در خود به وجود بیاورد. یکى از ارکان این آمادگى‌ها، همین مسئله‌ى بسیج بود.

امام با این مضمون فرمودند که وقتى بیست میلیون انسانِ آماده‌ى مبارزه‌ى با سلاح در یک جامعه‌اى باشد، هیچ قدرتى در دنیا طمع نمیورزد؛ میفهمد هزینه‌ى تهاجم به این مجموعه، هزینه‌ى زیادى است. «ارتش بیست میلیونى» را امام مطرح کردند؛ البته بیست میلیون در مقایسه‌ى با جمعیت آن روز کشور که حدود چهل میلیون بود؛ بعد ما عرض کردیم «ارتش ده‌ها میلیونى». واقع قضیه هم همین است. البته این معنایش این نیست که همه‌ى جامعه نظامى میشوند، همه تفنگ دست میگیرند؛ معنایش این است که همه آماده‌ى دفاع میشوند، آماده‌ى مبارزه‌اند. ملتى که همه آماده‌ى مبارزه‌اند، این ملت دیگر شکست نخواهد خورد. هر توطئه‌اى در مقابل این ملتِ اینچنینى، اینجور با این سطح از آمادگى، نقش بر آب خواهد شد. امام یک چنین ابتکارى را کرد. لذا در آذر ۵۸ امام بسیج را اعلان کردند، تشکیل دادند؛ تا آخر عمر هم امام نسبت به بسیج، همین نگاه اهتمام‌ورزانه را داشتند. «بسیج مدرسه‌ى عشق است»، «مکتب شاهدان و شهیدان گمنام است»، «بسیج لشکر مخلص خداست»؛ اینها تعبیرات امام بزرگوار است. این نشانه‌ى درست شناختن نیاز این کشور و این ملت و این نظام است در حال و آینده؛ این یک چیزى است که همیشه به آن احتیاج است؛ پنجاه سال دیگر هم همین نیاز وجود دارد.

البته بسیجى که در سال ۵۸ تشکیل شد، نیازهاى آن روز را تأمین میکرد – این یک نیاز بود – امروز بسیج نوع نیازهاى دیگرى را برآورده میکند. مسائلى که امروز مطرح است، آن روز مطرح نبود. امروز بسیج ما در زمینه‌ى علم، در زمینه‌ى ابتکار، در زمینه‌ى نوآورى، پیشرو است. این هم هنر امام بود. امام در همین نوشته‌اى که در آذر ۶۷ مرقوم کردند – یعنى آخر عمرشان، تقریباً ده سال بعد از آن نوشته‌ى اول – از دانشجویان و طلاب میخواهند که بسیج تشکیل بدهند؛ بسیج دانشجو و بسیج طلبه. این نشان‌دهنده‌ى این است که نیازى که کشور به روحیه‌ى بسیجى دارد، مربوط میشود به همه‌ى زمینه‌ها، از جمله زمینه‌هائى که در قلمرو حوزه‌هاى علمیه است و زمینه‌هائى که در قلمرو دانشگاه‌هاست. امروز در حوزه‌ى علمیه هم فضلاى بسیجى ما، علماى بزرگ بسیجى ما حضور دارند، افتخار هم میکنند. امام هم افتخار میکرد. امامِ با آن عظمت، میگفت من افتخارم این است که یک بسیجى‌ام. در دانشگاه هم همین جور است. در دانشگاه هم بسیج دانشجو، بسیج استاد، یک پدیده‌ى پیشرونده و پیشرو محسوب میشود.

امروز ما در همه‌ى زمینه‌ها مسائلى داریم که آن روز نداشتیم. آن روز این پیشرفتهاى علمى نبود. اول انقلاب، همّ و غمّ نظام و بسیج و سپاه و همه‌ى مسئولین کشور و انقلاب این بود که این موجودیت جدید را حفظ کنند؛ این نهالى که تازه از سرزمین این مملکت روئیده بود، نگذارند از بین برود و برکنده شود. در همین غرب کشور، در منطقه‌ى جنوب شرقى کشور، در منطقه‌ى شمال شرقى کشور، در منطقه‌ى جنوب غربى کشور، در مناطق گوناگون، مستکبرین، دشمنان انقلاب، دشمنان اسلام، دشمنان ایران حوادثى را به راه انداخته بودند. آن روز جوانان مؤمن و دلباخته، با روحیه‌ى خودجوش بسیجى توى میدان مى‌افتادند و جان خودشان را فدا میکردند؛ که من مثالهاى کرمانشاه‌اش را، هم دیروز در دیدار با خانواده‌هاى شهدا بعضى را اشاره کردم، هم در صحبت پریروز؛ که یک ماه بعد از انقلاب، انسان میدید این حرکتهاى خودجوش مردمى، این جوانها، از همین کرمانشاه دارند حرکت میکنند. بسیج این است. بسیج، حرکت برخاسته‌ى از ایمان، از عشق، از اعتماد به نفس و توأم با ابتکار است.

در همه‌ى زمینه‌ها باید ابتکار کرد. من حالا نگاه میکردم به همین ورزش باستانى؛ به قول قدیمى‌ها، این نیم‌گودى که اینها اجرا کردند، پر از ابتکار بود. خب، ما گودهاى ورزش باستانى را در دوران جوانى دیدیم؛ مکرر، همه جا، همه جور؛ یک روش ثابت و مستقرى داشت، همیشه و همه جا هم همان تکرار میشد. البته بد هم نبود، خوب بود، اما این همه نوآورى در آن نبود. امروز من مى‌بینم که این جوانها همان پایه‌هاى ورزشىِ قدیمى را گرفته‌اند، این را با انواع و اقسام ابتکارها و زیبائى‌ها و ظرافتها مُذهّبش کردند، خراطى کردند، نقاشى کردند، یک چیز زیبائى از آب درآوردند؛ این ابتکار است. حالا این در زمینه‌ى ورزش باستانى است؛ در همه‌ى زمینه‌ها این ابتکار ممکن است. ابتکار در نوع فرماندهى، ابتکار در نوع جنگیدن، ابتکار در نوع جنگ‌افزار، ابتکار در نوع سازماندهى؛ این مال محدوده‌ى نیروهاى مسلح. بعد برویم بیرونِ نیروهاى مسلح. ابتکار در نوع دیپلماسى. عرصه‌ى عظیم دیپلماسى با انواع شیطنتها همراه است. عرصه‌ى دیپلماسى، عرصه‌ى شیطنت است؛ مى‌بینید دیگر. البته خدا را شکر که دشمنان ما را از کسانى قرار داده که نمیفهمند چه کار باید بکنند؛ هى اقدام میکنند، هى غلط میکنند، اشتباه میکنند، هى پاشان توى چاله میرود؛ عبرت هم نمیگیرند، دوباره همان را تکرار میکنند؛ مثل همین حرفهائى که در تبلیغاتشان، در اظهاراتشان میگویند و انجام میدهند. عرصه‌ى دیپلماسى، یک چنین عرصه‌اى است؛ هوشمندى لازم است، ابتکار عمل لازم است، نوع برخورد مبتکرانه لازم است؛ اینها ناشى از همین روحیه‌ى انقلابى‌اى است که ما از آن تعبیر میکنیم به روحیه‌ى بسیجى، روحیه‌ى جوان، مبتکر، پیشرو، داراى اعتماد به نفس.

در زمینه‌ى اقتصاد هم همین جور، در زمینه‌ى فعالیتهاى تولیدى هم همین جور، در زمینه‌ى پیشرفت علمى و تحقیقى هم همین جور. بنابراین منطقه‌اى که ما نام بسیج را بر آن اطلاق میکنیم و روحیه‌ى بسیجى را در آن گسترش میدهیم، یک منطقه‌ى محدود نیست، فقط منطقه‌ى نظامى نیست؛ همه‌ى بخشهاى کشور میتوانند داراى روحیه‌ى بسیجى باشند. علم‌آموزى بسیجى، ثروت‌آموزى بسیجى، دیپلماسى بسیجى، سیاست‌ورزى بسیجى، مدیریت بسیجى، سازماندهى بسیجى؛ مفهوم بسیج شامل حال همه‌ى این زمینه‌ها میشود؛ معنایش هم عبارت است از نوآورى و ابتکار و اخلاص.

پایه‌ى اصلى کار بسیجى، اخلاص است. «گمنام»، از جمله‌ى تعبیرات امام است: «مکتب شاهدان و شهیدان گمنام». گمنام یعنى دنبال نام و نشان نبودن. گفت: «در کیش ما تجرد عنقا تمام نیست/در قید نام ماند اگر از نشان گذشت».(۱) براى خدا کار کردند، که این ناشى است از روحیه‌ى اعتماد به خدا؛ میدانیم که پیش خداى متعال ضایع نمیشود. شما در خلوت عبادت میکنید، با خدا حرف میزنید، کسى هم نمیفهمد؛ خاطرتان هم جمع است که خدا دارد مى‌بیند، این عبادت را محسوب میکند؛ کرام‌الکاتبین الهى نمیگذارند این عبادت شما مثل عملى که انجام نشده، بماند؛ نه، تحقق پیدا کرده، این را یادداشت میکنند؛ آن وقت «فمن یعمل مثقال ذرّه خیرا یره»؛(۲) همین را مى‌بینید. عین همین در فعالیتهاى اجتماعى است. شما یک حرکتى را انجام میدهید براى خدا، یک اقدامى را میکنید براى خدا، یک تصمیمى را میگیرید براى خدا، هیچ کس هم نمیفهمد؛ براى این تصمیم، پیش هیچ کس هم تفاخر نمیکنید؛ این را خداى متعال میفهمد، میداند، مینویسد. به خداى متعال اعتماد دارید، به خداى متعال حسن ظن دارید. حالا گیرم دیگران نفهمیدند. مگر دیگران چقدر به ما مزد میدهند؟ در مقابل مزد الهى، این مزدهاى دنیوى مگر چقدر است؟ بسیجى اینجورى فکر میکند؛ لذاست که اخلاص به خرج میدهد، مخلصاً للَّه کار را انجام میدهد. اخلاص، یکى از خصوصیات است. اگر اخلاص شد، آن وقت خودپرستى‌ها و خودمحورى‌ها و اینها برکنار خواهد شد؛ ثروت‌اندوزى براى خود، دست دراز کردن به اینجا، به آنجا، دیگر ممنوع خواهد شد. اینها همه‌اش ناشى از شرک است؛ شرک پنهان. وقتى که اخلاص بود، شرک نبود، اینها دیگر از بین خواهد رفت. روحیه‌ى بسیجى این است. در مدیریتهاى کشور، در نظام عمومى کشور و سازماندهى عمومى کشور، در فعالیتهاى گوناگون، در فعالیتهاى مرسوم دولتى، در فعالیتهاى شخصى، همه جا روحیه‌ى بسیجى میتواند خودش را نشان بدهد.

البته براى بخش نظامى و آمادگى‌هاى دفاعى، یک امتیاز وجود دارد. وقتى ما میگوئیم همه جا بسیج هست، معنایش این نیست که از بسیجِ بیست میلیونى‌اى که امام گفت – یا ده‌هامیلیونىِ بعد از امام – غفلت کنیم؛ نه، نه؛ آن لازم است. با آرزوها و آمال و نگاه‌هاى بلندنظرانه‌اى که ملت ما دارد، آمادگى دفاعى لازم است و همیشه باید وجود داشته باشد؛ همراه با ابتکار، همراه با نوآورى. لذاست که ما از سازماندهى‌هاى بسیج کاملاً حمایت میکنیم. عمق فکر و بصیرت هم در این سازماندهى‌ها باید مورد ملاحظه قرار بگیرد. یعنى جوانان عزیز ما بدانند، آگاهانه حرکت کنند؛ بدانند دنبال چه هستند.

در بین مجموعه‌ى این حرکاتى که در اطراف جهان وجود دارد؛ این آمیختگى حق و باطل، این تسلط و هیمنه‌ى ظالمانه و شیطانىِ انسانهاى شیطان‌صفت بر زندگى دیگران؛ در این فضاى کذائى، که فضاى استکبار است، همان فضاى نظام سلطه است که ما بارها تکرار کرده‌ایم، یک ملتى پیدا شده که حرف حق میزند، دنبال حق است، دنبال حقوق انسانهاست، دنبال استقرار عدالت است. این ملت، ملت عزیز ایران است؛ به برکت اسلام، به برکت انقلاب. ملت ایران پاى این حرف ایستاده است. به خاطر ایستادگى ملت ایران، این فکر بتدریج جاى خود را در این منطقه باز کرده، بلکه در جهان باز کرده؛ حالا ما در این منطقه‌اش را داریم مى‌بینیم. این یک حقیقتى است.

بدیهى است که شیطانهاى عالم دست برنمیدارند؛ تا وقتى از پا نیفتند، دست برنمیدارند. حکومت منحرف و کج و غلط شوروى تا وقتى بود، مثل همین نظام لیبرال‌سرمایه‌دارى و – به قول خودشان – لیبرال‌دموکراسى، با اسلام و جمهورى اسلامى مخالف بود. میدانید اینها در صد تا مسئله با هم مخالف بودند، اما در چند مسئله با همدیگر توافق داشتند؛ یکى از آن مسائل و در رأس آنها، مبارزه‌ى با قیام اسلام و پیشرفت اسلام و نظام جمهورى اسلامى بود. ولى خب، نظام منحرفِ شیطانىِ شوروى نابود شد، این یکى هم نابود خواهد شد؛ اما تا هستند، زور خودشان را میزنند و همه‌ى همت خودشان را به میدان مى‌آورند براى مقابله‌ى با نظام اسلامى؛ البته بلاشک بى‌فایده است. اگر این طرف ایستادگى داشته باشد، صبر داشته باشد، امید را در دل خود از دست ندهد و دنبال کند، قطعاً پیروزى با این طرف است؛ این یکى از سنتهاى الهى است. خداى متعال صادق است، اصدق القائلین است؛ «و لینصرنّ اللَّه من ینصره»،(۳) «ان تنصروا اللَّه ینصرکم».(۴)

یک جبهه‌اى دارد حق را تعقیب میکند، دنبال میکند؛ جبهه‌ى مقابل او به دنبال باطل است. یک وقت هست که این جبهه‌ى حق میترسند؛ خب بله، معلوم است که شکست میخورند؛ حقند، اما شکست میخورند. یک وقت هست که بى‌صبرى نشان میدهند، البته شکست میخورند؛ یک وقت حرف حق دارند، اما به لوازمش عمل نمیکنند، دنبال دنیا و مادیت و عشرتند، البته شکست میخورند. خداى متعال چک سفیدى نداده است که شما چون برحقید، حتماً پیروز خواهید شد؛ نه، شما پیروز خواهید شد، چون برحقید، و چون ایستادگى میکنید. اگر بایستید، پیروز خواهید شد. ولى تا فرا رسیدن آن پیروزى نهائى، مبارزه، درگیرى و چالش ادامه دارد.

در دل نظام اسلامى باید یک نیروى دفاعىِ قادر، بیدار، مستحکم و آماده به کارى همیشه وجود داشته باشد؛ این همان روحیه‌ى بسیجى است. ارتش هم میتواند روحیه‌ى بسیجى داشته باشد، سپاه هم میتواند روحیه‌ى بسیجى داشته باشد، یگانهاى بسیج هم که با همین مبنا تشکیل شدند، میتوانند روحیه‌ى بسیجى داشته باشند، دستگاه‌هاى دولتى هم میتوانند روحیه‌ى بسیجى داشته باشند، دستگاه‌هاى انتظامى هم میتوانند روحیه‌ى بسیجى داشته باشند، دستگاه دیپلماسى هم میتواند روحیه‌ى بسیجى داشته باشد. اگر این شد، پیروزى حتمى و سریع خواهد شد. به بسیجى با این چشم نگاه کنیم، به روحیه‌ى بسیجى با این چشم نگاه کنیم؛ و این روحیه را هرچه میتوانیم، زنده بداریم.

از جمله‌ى اساسى‌ترین کارهائى که بر عهده‌ى بسیج است و در بافت درونىِ هویت بسیج دخالت دارد، عبارت است از حمایت و دفاع از اصول مسلّم اسلامى. این هم در بیانات امام هست؛ اصول تغییرناپذیر اسلامى. اینجا بسیج، یک نقش فرادوره‌اى پیدا میکند. بسیج نگاه میکند ببیند که این حرکت عمومى انقلاب و نظام از مسیرِ درست منحرف نشود؛ مراقب است که انحراف به وجود نیاید؛ هر جا انحرافى مشاهده شد، بسیج در مقابل آن مى‌ایستد. این از جمله‌ى خصوصیاتى است که مربوط به بسیج است؛ یعنى در مقابل انحرافات مى‌ایستد. خط مستقیم به سمت اهداف والاى انقلاب اسلامى، بدون هیچگونه انعطاف و انحراف؛ از خصوصیات بسیج این است. این دیگر نگاهى از بالاست، نگاهى فرادوره‌اى است؛ در واقع فرازمانى است. در بعضى از بخشها ممکن است اشکالاتى پیش بیاید؛ حرکت عمومى باید حرکت مستقیمى باشد. این نگاه، نگاه بسیجى است.

یکى از چیزهائى هم که من لازم است عرض کنم، این است که بسیج با همین خصوصیاتى که گفته شد، پایبند به قوانین و مقررات و ارزشهائى است که در قالب نظام مجسم شدند. ابتکار باید به وجود بیاید، نوآورى باید به وجود بیاید، اما بى‌انضباطى نه. یک عده‌اى اشتباه میکنند؛ خیال میکنند بسیجى یعنى کسى که پابند به مقررات نیست، پابند به قوانین نیست، پابند به ضوابط مستقر در جامعه نیست؛ نخیر، این اشتباه است، این خطاست. البته اگر چنانچه هویت کلى بسیج که گاهى در مجموعه‌ى نظام خودش را نشان میدهد – یعنى شامل رهبرى و مجموعه‌ى قانونگذار و اینها – ببیند یک ضابطه‌اى مانع است، آن ضابطه را عوض میکند. ضابطه را عوض میکند، نه اینکه بى‌ضابطگى و بى‌انضباطى به خرج بدهد. از دوره‌ى جنگ، در زبان بعضى‌ها بود که بسیج بى‌هوا حرکت میکند – میگفتند بسیجِ بى‌ترمز – علت هم این بود که در میدانهاى جنگ، در عرصه‌هاى نبرد، بسیجى‌ها همین طور هى پا به زمین میکوبیدند، اصرار داشتند که حمله انجام بگیرد؛ میخواستند زودتر تهاجم کنند. آن روحیه‌ى هیجان و نشاط جوانى، آنها را به سمت میدانها میکشاند. خب، فرمانده‌ها همه جا مصلحت نمیدانستند؛ نگه میداشتند. یک نوع کشمکشِ اینجورى همیشه در بخشهاى مختلف جبهه‌هاى نبرد وجود داشت. میگفتند بسیج بى‌ترمز است. این به این معنا نیست که بسیج بى‌انضباط است، یا باید بى‌انضباط باشد، یا بى‌انضباطى یک ارزش است؛ ابداً. خود نفس انضباط، منضبط بودن، منتظم بودن، یک ارزش است. امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) به فرزندانش وصیت میکند: «اوصیکم بتقوى اللَّه و نظم امرکم»؛(۵) کارتان را منظم داشته باشید، نظم داشته باشید. اگر نظم از بین رفت، اگر این آهنگِ درست از بین رفت، ناهنجارى به وجود مى‌آید؛ در همه جا همین جور است. نظم است که زمینه براى موفقیت فراهم میکند. یک نیروى نظامى هم اگر نظم نداشته باشد، بکلى بى‌فایده میشود. این تشریفاتى که شما در نیروهاى نظامى ملاحظه میکنید، این رژه و سان و درجه و لباس و منظم بودن، اینها همه‌اش این نیست که بخواهند ظاهر را درست کنند؛ نه، این عادت دادن نیروى نظامى به انضباط است، به نظم است. شما از اینجا باید حرکت کنید، از این خط یک قدم آن طرف‌تر نباید پا را بگذارید؛ این نظم است. خوشبختانه امروز، هم در سپاه، هم در ارتش مى‌بینیم که این چیزها کاملاً رعایت میشود. نظم چیز لازمى است. اگر نظم را از یک مجموعه‌ى نظامى، از یک واحد نظامى بگیرند، هیچ فایده‌اى ندارد. فرض کنید یک تیپ نظامى هزار نفر آدمند. خب، هزار نفر آدم که این کارائى‌ها را ندارد. هزار نفر آدم وقتى در قالب یک تیپ، چند گردان، هر گردانى چند گروهان، هر گروهانى چند دسته، با فرماندهى‌هاى منظم، با حد مشخص، با دستور کارىِ منظم تشکیل شد، آنگاه این تیپ این توانائى را پیدا میکند؛ والّا هزار نفر آدم، بدون این نظم، بدون این برنامه، بدون این دستور، از او کارى برنمى‌آید. نظم اینقدر مهم است. بنابراین انضباط ارزش است، بى‌انضباطى ارزش نیست؛ بى‌قانونى ارزش نیست، بر طبق مقررات عمل کردن ارزش است؛ این را توجه داشته باشند. این از این طرف؛ از آن طرف هم بعضى‌ها براى اینکه حرکتهاى ابتکارى را، حرکتهاى برخاسته‌ى از روحیه‌ى بسیجى را به حاشیه و انزوا برانند، به بعضى از مقررات دست‌وپاگیر تمسک نکنند؛ این هم این طرف قضیه است. اگر یک وقتى واقعاً دیده شد مقرراتى وجود دارد که جلوى ابتکار را، جلوى حرکت را، جلوى پیشرفت را میگیرد، آن کسانى که باید آن مقررات را تغییر بدهند، تغییر بدهند و مانع را بردارند. از آن طرف، بى‌قانونى و خروج از مقررات انجام نگیرد؛ از این طرف، دست‌وپاگیرى مقررات و مزاحمت مقررات از میان برداشته شود. مدیریتهاى کلان در بخشهاى مختلف باید به این چیزها توجه کنند. به هر حال این یک بخشى بود از نگاهى که ما به بسیج داریم.

من به شما عرض بکنم؛ آینده‌ى کشور، آینده‌ى بسیار روشنى است. على‌رغم همه‌ى آنچه که دشمنان ما هى خواسته‌اند و هى گفته‌اند و بعضى حنجره‌هاى غرض‌ورز و زبانهاى آلوده‌ى به بدخواهى آنها را تکرار کردند، تبلیغ کردند، یک عده‌اى هم ساده‌لوحانه باور کردند، حرکت انقلاب اسلامى، یک حرکت موفق است؛ تجربه‌ى روى زمین ما این را نشان میدهد. ما خیالبافى نمیکنیم؛ نمیخواهیم توهّم‌سازى کنیم و خودمان را با توهّماتِ خودمان خوشحال کنیم؛ نه، واقعیات را نگاه میکنیم، مى‌بینیم نظام جمهورى اسلامى و ملت ایران در سایه‌ى این نظام، در این سى و دو سال، روزبه‌روز پیشرفت کردند؛ آن هم پیشرفتهائى بسیار برجسته‌تر از پیشرفتهاى متعارف و معمول ملتها. بعضى از ملتها هستند که مدیریتهاى خوبى دارند، کارهاى خوبى میکنند؛ ولى این حرکت ملت ایران، موفقانه‌تر و کامیابانه‌تر بوده از آنچه که در دنیا وجود دارد و متعارف است. در همه‌ى زمینه‌ها همین جور است؛ ما پیشرفت کرده‌ایم.

بعضى از مشکلات در جامعه وجود دارد. پیشرفت کردن معنایش این نیست که مشکلات نیست؛ معنایش این است که حرکت به سمت کامل شدن و بهتر شدن است؛ و این وجود دارد. در همه‌ى زمینه‌ها همین‌طور است؛ در زمینه‌ى سیاسى، در زمینه‌ى علمى، در زمینه‌ى تجربه‌هاى مختلف در عرصه‌هاى گوناگون، که میتواند الهام‌بخش مدیرانى باشد که در قسمتهاى مختلف کشور یا در مدیریتهاى کلان کشور حضور دارند؛ این میتواند به آنها کمک کند.

و از همه مهمتر، پایبندى به ارزشهاست. پایبندى به مبانى و ارزشهائى که انقلاب بر اساس آنها به وجود آمد، خیلى چیز مهمى است. به اعتقاد من، با نگاه و تشخیص من، امروز این پایبندى بیشتر از گذشته است. خب، اول انقلاب هیجانهاى جوانها خیلى زیاد بود – که ناشى از همان شعله‌ى انقلاب بود – اما عمق در همه جا وجود نداشت.

بنده آن روز هم با دانشجوها سر و کار داشتم؛ هفته‌اى یک بار میرفتم دانشگاه، پاسخ به سؤالات میدادم. در تهران و هر جاى دیگر هم که میرفتم، همین جور بود؛ با سؤالات دانشجوها و ذهن دانشجوها مواجه بودم. امروز نگاه‌ها خیلى عمیق‌تر، بنیانى‌تر و برخاسته از ژرف‌نگرى بیشتر در مبانى است. آن روز هیجان بود، حرکت بود، حرکت هم حرکت بسیار موفق و باارزشى بود، فداکارى‌هاى فراوانى هم شد؛ اما جوانِ امروز ما عمیق‌تر است. امروز آن مایه‌هاى هیجانى هم نیست، تبلیغات دشمن هم فراوان است، در عین حال جوانِ امروز اینجورى است. حالا بعضى‌ها از همه‌ى این مثبتات چشم میپوشند، نگاه میکنند به موارد آسیب‌یافته و ناهنجار؛ فقط ناهنجارى‌ها را مى‌بینند؛ این غلط است. ناهنجارى هست؛ باید نگاه کنیم ببینیم این ناهنجارى‌ها به سمت سلامت یافتن و عافیت یافتن است یا نه؛ اگر دیدیم به سمت سلامت است، به سمت درست شدن است، به سمت فهمیدن است، بفهمیم که کار، کار موفقى است؛ آن هم در این دنیا؛ دنیائى که مسائل تبلیغاتى از اطراف به جوان مؤمن و سالم ما تهاجم کردند.

جوانهاى عزیز! این دیدگاه را پایه‌اى قرار بدهید براى حرکت خودتان. سعى کنید در محیط پیرامونى اثر بگذارید. سعى کنید این تعمق را بیشتر کنید. سعى کنید آگاهى‌هاى اسلامىِ عمیق را در حوزه‌ى کارىِ خودتان گسترش بدهید. امروز خوشبختانه وسائل این کارها هم فراهم است. همین نوشته‌هاى شهید مطهرى و نوشته‌هاى فضلا و علماى برجسته‌اى که امروز در قم و تهران و جاهاى دیگر هستند، چیزهاى خوبى است، معارف خوبى است، مطالب خوبى است؛ در آنها معنویت هست، عقلانیت هست، دقت هست، آینده‌نگرى هست. ذهن خودتان را به این معارف تبدیل کنید و این را در محیط پیرامون خودتان گسترش بدهید.

البته یک روحى هم در اینجا وجود دارد و آن، ارتباط با خداست. هرچه میتوانید، ارتباط معنوى و شخصى خودتان با خداوند متعال را تقویت کنید؛ این خیلى باارزش است. این نگاه جوانانه‌ى شما، یک سخن گفتنِ از روى دل با خدا، یک استغفار، یک تهلیل و تکبیر، یک استغاثه، تضرع پیش پروردگار عالم، از شما جوانها، آثار خیلى زیادى را بر جا میگذارد؛ این را فراموش نکنید.

این جلساتى هم که دارید – جلسات معنویت و دعا و اینها – سعى کنید آنها را همراه کنید با معرفت. دعاى کمیل، همراه با شناخت مفاهیم دعاى کمیل و معرفت دعاى کمیل؛ دعاى ندبه، همین جور؛ و بقیه‌ى کارهائى که انجام میگیرد، با معرفت باشد. از علماى محترم، خوب و صاحب فکر – که بحمداللَّه هستند – استفاده بشود.

این حرکت، حرکت موفقى است و ملت ایران به کمک همین روحیه‌هاى جوان و مؤمن و بسیجى و داراى ابتکار، ان‌شاءاللَّه قله‌هاى اقتدار جهانى را فتح خواهد کرد و به دست خواهد آورد و ان‌شاءاللَّه پرچم اسلام را بر این قله‌ها خواهید کوبید؛ همچنان که سى سال پیش کسى خیال نمیکرد که شعار اسلام و قرآن و ایمان به مبانى اسلامى در کشورى مثل تونس یا در کشورى مثل مصر بلند شود. امروز این شعارها را مشاهده میکنید. ان‌شاءاللَّه این روند رو به گسترش است.

پروردگارا ! به محمد و آل محمد، فضل و رحمت و کرامات خود را بر این دلهاى پاک و روشن نازل بفرما. پروردگارا ! به محمد و آل محمد، ما را در هر نقطه‌اى از کشور و در هر بخشى از بخشهاى مجموعه‌ى این کشور قرار داریم، موفق بدار که بتوانیم بر طبق رضاى تو عمل کنیم. پروردگارا ! دشمنان این ملت را منکوب و سرکوب کن. پروردگارا ! وسائل عزت و شرف و افتخار دینى و اسلامى این ملت را روزبه‌روز براى او فراهم‌تر بفرما. پروردگارا ! ارواح طیبه‌ى شهیدان عزیز ما را با پیغمبر و اولیائش محشور بفرما. پروردگارا ! روح مطهر امام بزرگوار ما را با اولیائش محشور کن.

والسّلام علیکم و رحمهاللَّه و برکاته‌

۱) کلیم کاشانى‌
۲) زلزال: ۷
۳) حج: ۴۰
۴) محمد: ۷
۵) نهج‌البلاغه، نامه‌ى ۴۷

نوشته شده توسط در تاریخ جمعه, 14th اکتبر 2011 | ۱۰۹۱بازدید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.