در پنجمین روز از هفته دولت
بسماللهالرّحمنالرّحیم
خوشامد عرض میکنم به برادران عزیز و خواهر محترممان،(۱) و تبریک عرض میکنم هفتهى دولت را – که همراه شده با تشکیل هیئت دولت جدید – به همهى دوستان، به همهى شما و به رئیس جمهور محترم. هفتهى دولت مناسبتى است براى اینکه انسان تبریک بگوید و خداقوّتى بگوید به همهى کارکنان و مدیران و مسئولان قوّهى مجریّه؛ و من این فرصت را از دست نمیدهم و به همهى شماها و همهى مدیران و همهى مسئولانى که در قوّهى مجریّه در سطوح مختلف، مشغول کار و خدمت و فعّالیّتند تبریک میگویم، براى همهى آنها و براى همهى شما توفیق خدمت از خداوند متعال مسئلت میکنم. طُرفه این است که در این یادبود سالانهى دولت نام دو شهید فرزانه و خدوم، زینتبخش همهى گفتهها و نوشتهها است. خیلى پرمعنا و پرمغز است که در طول این سالهاى متمادى، همهى دولتها و همهى دولتمردان، یاد دو شهید خدمتگزار را سرلوحهى روز دولت و هفتهى دولت قرار دادند و نگذاشتند که گذشت زمان و حوادث گوناگون، ارزش شهادت را و ارزش خدمت صمیمانه و متواضعانهى این دو بزرگمرد را به دست فراموشى بسپرد.
لازم میدانم از سرعت عمل رئیس جمهور محترم در معرّفى وزیران به مجلس شوراى اسلامى صمیمانه تشکّر کنم. میدانستم و میدیدم اصرار ایشان را و در دل تحسین میکردم این اصرار را براى اینکه هرچه زودتر هیئت دولت تشکیل بشود؛ خوشبختانه ایشان توانستند و در همان اوّلین لحظهى ممکن بعد از تحلیف، بدون اینکه فوت وقتى پیش بیاید، پیشنهاد خودشان را به مجلس محترم دادند. از مجلس محترم هم من تشکّر میکنم که با رأى خوبى و در مواردى با رأى بسیار بالا و برجستهاى وزیران را تأیید کردند و کار را در واقع دولت و مجلس آغاز کردند. این نشانهى عزمِ کار از طرفى و هماهنگى دو قوّه از طرف دیگر است، که این هر دو از آن عناصرى است و مواردى است که این حقیر نسبت به آنها حساسیّت دارم؛ هم نسبت به هماهنگى دو قوّه که خوشبختانه خیلى خوب در این وهلهى اوّل خود را نشان داد، و هم نسبت به اینکه در هر زمینهاى کارْ بىوقفه آغاز بشود.
امیدواریم که دولت شما و مجموعهى شما بتواند نقاط قوّتى که در او هست بُروز بدهد و نشان بدهد و این امیدى را که اشاره کردند آقاى رئیس جمهور در دل مردم به کارهاى برجسته و بزرگ و عبور از موانع به وجود آمده و افزایش پیدا کرده، انشاءالله با بُروز نقاط قوّت خودتان ادامه بدهید. البتّه بدون تردید شخص خود آقاى روحانى یکى از نقاط قوّت این مجموعهى کارى است. ایشان فرد باسابقهى در انقلاب، باسابقهى در مبارزات انقلابى، با مواضع خوب و درست در طول سى و چند سال گذشته، خودشان را در معرض دید و قضاوت گذاشتند و بحمدالله امروز هم بهعنوان رئیس جمهور مطلوب و مورد اعتمادى در رأس دستگاه اجرایى قرار دارند. و میفهمد انسان از مطالبى که ایشان میگویند و از سوابقى که از ایشان داریم که عزم راسخى در ایشان و انشاءالله در همکارانشان هست براى اینکه کارها را به بهترین وجهى و در درستترین جهتى به پیش ببرند. دعا میکنم من، هم ایشان را، هم شماها را که انشاءالله موفّق بشوید و بتوانید آنچه را که وظیفهى یک دولت خوب و مطلوب است، ارائه بدهید.
در این جلسهى آغازین با شما دوستان عزیز، یک مرورى بکنیم به شاخصهاى دولتى که در این روزگار دولت مطلوب محسوب میشود. البتّه ما ادعا نداریم که دولت ما یک دولت اسلامى به معناى حقیقى و کامل کلمه است. بنده به خودم نگاه میکنم، نقصها و ضعفهاى بىشمارى در خودم مشاهده میکنم، این را که مقایسه میکنم با کوچکْابدالهاى مقامات عالىِ مقدّس و مطّهرى که در صدر اوّلْ اسلام را به ما هدیه کردند، مىبینم ما خیلى کوچکتر از این هستیم که بتوانیم آن دولت مطلوب را تشکیل بدهیم یا حتّى طاقت بیاوریم؛ ولى بهحسب آنچه که در روزگار ما و با شرائط ما میتوان دولت اسلامى نامید، یک شاخصهایى وجود دارد که من به بعضى از آن شاخصها اشاره میکنم. البتّه حرفهاى تازهاى نیست، اینها را خود شماها میدانید؛ منتها یادآورى آنچه را که میدانیم همیشه براى ما مفید است و ضررى ندارد که اینها را دوباره یک مرورى بکنیم.
اوّلین شاخص، شاخص اعتقادى و اخلاقى است – بخصوص در مسئولان ردههاى بالا – سلامت اعتقادى، سلامت اخلاقى، سلامت عملکردى که از اعتقاد درست و نگاه درست به حقایق جامعه ناشى میشود. این شاخص اوّل است. ما خوشبختانه براى اعتقاد درست و براى آنچه که باید آن را حق دانست، دچار ابهام و سردرگمى نیستیم؛ علاوه بر منابع اسلامى – که حالا ممکن است از منابع اسلامى، افراد گوناگونى تلقّىهاى مختلفى داشته باشند – ما مجموعهى رهنمودهاى امام بزرگوار را داریم؛ امام، مورد اعتقاد و قبول و اذعان همهى ما است. خب، مجموعهى بیانات امام، مجموعهى موضعگیرىهاى امام، مجموعهى رهنمودهاى امام در اختیار ما است. این شد آن شاخص؛ به این باید اعتقاد داشته باشیم؛ بر طبق این باید عمل بکنیم؛ در موارد اشتباه، به این شاخص اصلى مراجعه بکنیم؛ این میشود سلامت اعتقادى. اصول و ارزشهاى انقلاب هم همینها است، مبانى ارزشى انقلاب هم در همین بیانات وجود دارد. اینها چیزهایى است که اگر به آنها پابند باشیم و دلبستهى به آنها باشیم و برنامه را بر اساس این دلبستگیها انجام بدهیم، به نظر میرسد که کارْ موفّق و خوشآینده خواهد بود و پیش خواهیم رفت.
یکى از چیزهایى که من بر روى آن تکیه میکنم در این زمینهى اعتقاد و نگاه قلبى و گرایش قلبى، مسئلهى اعتماد به خداى متعال است، اعتماد به وعدههاى الهى است؛ این از جملهى مطالبى است که بنده اصرار دارم ما روى این کوتاهى نکنیم. وقتى خداى متعال صریحاً به ما وعده میدهد که «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم»،(۲) «وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه»،(۳) وقتى اینجور خداى متعال با صراحت، با تأکید به ما وعده میدهد که اگر شما از دین او حمایت کردید، از راه خدا پیروى کردید و آن را نصرت کردید، خدا شما را نصرت خواهد داد، ما باید به این وعده اعتماد داشته باشیم، باید همینجور عمل بکنیم. حالا این براى کسى که تجربه نکرده، ممکن است از ذهن دور باشد و مورد استبعاد باشد، امّا من و شما که تجربه کردیم، ما که دیدیم چطور یک امرِ نشدنى شد؛ نشدنىتر از این وجود نداشت که انسان خیال کند با دست خالى، با حضور در خیابانها میشود یک رژیم مستبدِّ مستکبرِ متّکى به همهى قدرتهاى جهانى را سرنگون کرد و به جاى او یک نظام اسلامى آورد؛ آن هم نه یک نظامى منطبق بر معیارها و استانداردهاى غربى؛ نظامى اسلامى، نظام فقاهتى. چه کسى باور میکرد چنین چیزى عملى بشود؟ امّا شد؛ همین چیزِ نشدنى اتّفاق افتاد.
قضیّهى شورشهاى اوّل انقلاب، قبل از شروع دفاع مقدّس، یک مسئلهى دیگر است؛ شورشهایى که از خارج هم حمایت میشد – یادتان است دیگر – در شرق کشور، در غرب کشور، در شمال کشور، در جنوب کشور؛ کجا بود که این شورشهاى قومى و طائفى و امثال اینها وجود نداشته باشد؟ کدام کشور و کدام دولت تازهپا که نه یک ارتشى دارد، نه یک نیروى مسلّحى دارد، نه نیروى امنیّتى درستوحسابىاى دارد، میتواند با یک چنین چیزى در بیفتد و بر آن فائق بیاید؟ جمهورى اسلامى فائق آمد.
جنگ تحمیلى و قضیّهى دفاع مقدّس، نمونهى دیگر است؛ خب اینها حرفهاى هزار بار یا هزاران بار گفتهشده است؛ لکن باید به یاد بیاوریم اینها را. جنگ تحمیلى، فقط جنگ یک دولت همسایه با ما نبود؛ یک جنگ بینالمللى علیه ما بود با همهى ابزارها. همهى تلاششان را کردند، نتوانستند بعد از هشت سال یک وجب از خاک کشور را تصرّف بکنند؛ این چیز کمى است؟ و همینطور مسائل گوناگون دیگر. خب، اینها وعدههایى است که محقق شد. «اِن تَنصُروا اللهَ ینصُرکُم» را دیگران اگر در قرآن فقط خواندهاند، ما در زندگى آن را تجربه کردهایم. بنابراین باید اعتماد به خدا داشته باشید، براى خدا کار کنید آقایان، هدفتان را هدف خدایى قرار بدهید، مطمئن باشید خداى متعال راه باز میکند. همین معادلهى چند مجهولى که آقاى دکتر روحانى بیان کردند – که آدم وقتى نگاه میکند از همه طرف، تعارض و تناقض دارد – این را گاهى اوقات مىبینید خداى متعال با یک حرکت کوچک حل کرد. اتّفاق افتاده؛ یک جسمى را روى جسم دیگرى میخواهید سوار کنید، ده جا مانع وجود دارد، بلد نیست آدم؛ یک آدم ماهر مىآید، یک تکان مختصر میدهد، جا مىافتد. یعنى همهى این مسائل را میتوان فرض کرد که با یک نگاه درست عالمانهى بخردانهاى – که البتّه متّکى باشد به توسّل به پروردگار و عنایت الهى و امید و اعتماد به خداى متعال – پیش برد و حل کرد و من اعتقادم این است. به هر حال این یکى از شاخصها است: اعتماد [به خدا] و انس با معنویّات. من خواهش میکنم – البتّه شاید لزومى نداشته باشد که من این را از شما بخواهم و تحصیل حاصل باشد – با قرآن رابطهتان را قطع نکنید، حتماً هر روز مقدارى قرآن بخوانید، با دعا و توسّل رابطهتان را محکم کنید؛ این فشار کار را کم میکند، سختیهاى کار را برمیدارد، شما را بانشاط میکند، آمادهى مواجههى با موانع بزرگ میکند، یعنى سر حال مىآورد روح انسان معتقد را؛ این خیلى امر مهمّى است؛ و نوافل و مانند اینها که دیگر حالا جاى خود دارد.
شاخص دوّم، مسئلهى خدمت به خلق است؛ روحیّهى خدمت، که این گفتمان اصلى دولت اسلامى همین خدمت است؛ اصلاً فلسفهى وجود ما جز این نیست؛ ما آمدهایم خدمت کنیم به مردم و هیچ چیز نباید ما را از این وظیفه غافل کند. البتّه ما هر کداممان دلبستگیهایى داریم، سلیقههایى داریم؛ در زمینهى سیاسى، در زمینهى مسائل اجتماعى، دوستیهایى داریم، دشمنیهایى داریم، اینها همه حاشیه است؛ متن عبارت است از خدمت؛ نباید بگذاریم این حواشى بر روى این متن اثر بگذارد. و یک نکتهاى که در این زمینهى خدمت هست، این است که وقت محدود است: چهار سال یا به نگاهى هشت سال؛ وقت محدود است، مثل برق هم میگذرد. من در همین اتاق یا آن اتاق با بعضى از دولتهاى قبلى که بعضى از شماها هم در آنها بودید، همین را مکرّراً تکرار کردم: روز اوّلِ دولت به فکر این باشید که این مثل برق میگذرد. وقتى انسان به چهار سال پشت سرش نگاه میکند، مىبیند کأنّه مثل یک روز گذشت – تَمرُّ مَرَّ السَّحاب -(۴) منتها در داخل همین وقت محدود، فرصتها نامحدود است؛ یعنى هر ساعتِ شما یک فرصت براى شما است. هر حادثهاى که پیش مىآید یک فرصت براى شما است. هر فکرى که به ذهن شما میرسد، ابتکارى که به ذهنتان مىآید، یک فرصت براى شما است. این فرصتها را از دست ندهید.
دوّم اینکه در زمینهى خدمت، کار را باید جهادى کرد؛ جهادى به معناى بىقانونى نیست. دوستانى که ما سالها با خیلى از شماها کار کردیم – با بسیارى از شما برادرها در زمینههاى مختلف همکارى داشتیم – میدانید روحیهى من را، من آدم دعوت کنندهى به بىقانونى نیستم؛ بشدّت ضدّ این بىقانونى هستم، امّا معتقدم در همان چهارچوب قانون، دو جور میشود کار کرد: یک کار کار مرسوم ادارى، یک کار کار جهادى. کار جهادى یعنى از موانع عبور کردن، موانع کوچک را بزرگ ندیدن، آرمانها را فراموش نکردن، جهت را فراموش نکردن، شوق به کار؛ این کار جهادى است. کار را باید جهادى انجام داد تا انشاءالله خدمت بخوبى انجام بگیرد.
شاخص سوّم، مسئلهى عدالت است. بنده بارها عرض کردهام – در جلسات خصوصى با بعضى از شماها در طول این سالها – معتقد نیستم به پیشرفتِ بدون عدالت. ما این دهه را اسم گذاشتیم به “دههى پیشرفت و عدالت“. پیشرفت بدون عدالت همان نتیجهاى را خواهد داد که شما از تمدّن پرجلوهى غرب، امروز دارید مشاهد میکنید. ثروت و قدرت و علم و فناورى، بیشتر از آن چیزى که اینها دارند براى این دوره تصوّر نمیشده؛ اینها حدّاکثر را دارند، امّا در عین حال شما ملاحظه کنید آنجا عدالت وجود ندارد. حالا در زمینهى عدالت قضایى، در تبلیغات سینمایى و داستانى و مانند اینها، حرف زیاد میزنند – که غالباً، یعنى صدى هشتاد، دروغ است؛ اطّلاعاتى که انسان در زمینههاى قضایى دارد هم [ نتیجه میدهد که] این خبرها نیست در غرب – امّا در زمینهى اقتصادى که کاملاً واضح است. کسانى هستند که از گرسنگى میمیرند، کسانى هستند که در سرماى فرض کنید که ده درجه زیر صفر در فلان کشور میمیرند، یا از گرماى چهل درجه میمیرند! چرا انسان در گرماى چهل درجه به هلاکت بیفتد و بمیرد؟ جز این است که سر پناه ندارد، خانه ندارد، در گوشهى خیابان است، [در] گرماى چهل درجه، آب هم به او نمیرسد، از بین میرود؟ اینها وجود دارد؛ و [ از طرفى] ثروتهاى انبوه افسانهاى هم امروز در غرب وجود دارد. این بىعدالتى است، ما این را نمیخواهیم، اسلام این را از ما نخواسته. ما پیشرفت را لازم داریم، پیشرفت به همان معنایى که امروز در ادبیّات غربى بهعنوان توسعه یاد میشود، ما اسمش را میگذاریم پیشرفت؛ این پیشرفت، قطعاً بایستى همراه با عدالت باشد. خب، در قرآن هم شما ملاحظه میکنید؛ همهى ارسالِ رُسُل و انزال کتب و مانند اینها «لِیَقُومَ النّاسُ بالقِسط»(۵) است؛ براى این است که جامعه با قسط زندگى بکند. بنابراین، این هم شاخص بعدى است که این را دائماً باید در نظر داشت.
شاخص بعدى که شاخص چهارم است، سلامت اقتصادى و مبارزهى با فساد است. ببینید منصب حکومتى، جایگاه قدرت و منابع مالى است؛ وسوسهها در اینجا انسان را راحت نمیگذارد. حالا شما به خودتان نگاه نکنید که متدّینید و سطح بالا هستید و مقاومت میکنید در مقابل این وسوسهها؛ در درجات پائین ممکن است در مقابل این وسوسهها نتوانند مقاومت بکنند. شما باید مراقب باشید، شما باید چشم بصیرِ بیناى خودتان را بر سرتاسر این دستگاهى که زیر اشراف شما است و تحت مدیریّت شما است، آنچنان بگسترانید که نگذارید در یک گوشهاى ناسلامتىِ اقتصادى بهوجود بیاید و این وسوسهها کارگر بشود. حتّى قبل از آنکه دستگاههاى نظارتى وارد بشوند؛ خب، ما دستگاههاى نظارتى در کشور داریم، آنها وظیفهاى دارند؛ چه آنچه مربوط به مجلس است، چه آنچه مربوط به قوّهى قضائیّه است، چه آنچه مربوط به خود قوّهى مجریّه است – مثل بازرسیهاى قوّهى مجریّه – لکن قبل از آنکه نوبت به آنها برسد، خود مدیر دستگاه مراقب سلامت [ آن] باشد و این احتیاج دارد به نگاه دائم؛ غفلت نباید کرد. بنده گاهى براى این دوستان و مدیرانى که با اینها مىنشینیم صحبت میکنیم، مثال میزنم، میگویم مثل این نورافکنهایى که ملاحظه کردهاید در بعضى از قلعهها و مانند اینها یک نورافکنى دائم دارد همینطور دوْر میزند، این نورافکنِ نگاه شما باید دائم دوْر بزند؛ یعنى هیچ راه نفوذ وجود نداشته باشد؛ دائم باید نگاه کنیم، مراقبت بکنیم. واقعاً فساد مثل موریانه است؛ نگذارید که فساد و رشوه و پارتىبازى و اسراف و تجمّل و خرجهاى زیادى و مانند اینها، در دستگاهتان نفوذ بکند. بخشى از این علاجى که در زمینهى مسائل اقتصادى آقاى دکتر روحانى اشاره کردند، در همین صرفهجویىها و مبارزهى با فسادها تأمینشدنى است؛ گاهى اوقات یک خرجهاى زیاد، بیخود، بیجا – حالا آنجایى که غیر حرام است، امّا زائد است؛ شاید زائد هم به یک معنا حرام باشد، امّا بالاخره با آن صراحت حرام نیست، امّا خرج زائدى است – جلویش باید گرفته بشود. و میتوان؛ از این طریق میتوان کارهاى بزرگ و زیادى کرد. واقعاً در دستگاههاى اجرایى، اکثریّت کارکنان، کارکنان زحمتکش و پاک و سالِمَند؛ [ امّا] وقتى که یک مورد، دو مورد، ده مورد انسانهاى ناپاک و ناسالم در یک دستگاهى حضور پیدا میکنند، مثل میکروب، مثل موریانه آنجا فعّالیّت میکنند، زحمات این مجموعهى خدمتگار و زحمتکش واقعاً ضایع میشود، و هم بدنام میشوند، هم زحماتشان از بین میرود؛ [ فساد ]محیطِ اطمینان را از بین میبرد.
شاخص بعدى، مسئلهى قانونگرایى است. خب قانونگرایى خیلى مهم است. قانون ریل است؛ از این ریل اگر چنانچه خارج شدیم، حتماً آسیب و صدمه است. گاهى قانون ناقص است، گاهى قانون معیوب است؛ امّا همان قانون معیوب هم اگر چنانچه عمل نشود – [ قانونى] که منتهى به بلبشو و هر که هر که خواهد شد – ضرر آن عمل نشدن، بیشتر از ضرر عمل کردن به قانون [ است]. این را باید نهادینه کرد؛ در مجموعهى دستگاهها این باید نهادینه بشود. و جزو رعایت قانون، رعایت اسناد بالادستى است که امروز خوشبختانه در کشور وجود دارد؛ مثل سیاستهاى کلّى، سند چشمانداز، مصوّبات شوراهاى عالى از قبیل شوراى عالى انقلاب فرهنگى، از قبیل شوراى عالى مجازى؛ که من دیروز پریروز بود با آقاى دکتر روحانى راجع به آن مختصراً صحبت کردم، بیشتر از این هم صحبت خواهیم کرد، شوراى عالى مجازى – که ما در همین اتاق شاید چهار جلسهى سه چهار ساعته با حضور رؤساى سه قوّه، و مجموعهاى از قوا نشستیم و این شورا تشکیل شده و بسیار مسئلهى مهمّى است – مصوّباتى دارد، این مصوّبات را بایستى معتبر بدانند و بر طبق این مصوّبات باید عمل بشود. این قانونگرایى و قانونمدارى اگر چنانچه جا افتاد، مسلّماً خیلى از آسیبها از بین خواهد رفت.
از جملهى چیزهایى که من خوب است اینجا در سیاستهاى کلّى یادآورى کنم، یکى سیاستهاى تحوّل نظام ادارى است که تصویب هم شده، ابلاغ هم شده. ما واقعاً در زمینهى مسائل ادارى و نظام ادارى دچار مشکلات و آسیبهاى دیرپا و مزمن هستیم. این سیاستها مطرح شده، در مجمع تشخیص مورد بررسى قرار گرفته و ابلاغ شده، به نظر من سیاستهاى بسیار خوبى است، باید براى اینها برنامهى اجرایى گذاشت و عملیاتى کرد که از جملهى چیزهاى بسیار مهم است که متأسّفانه مانده، تأخیر هم شده است و به جریان نیفتاده.
یک شاخص دیگر، مسئلهى حکمت و خردگرایى در کارها است؛ کار کارشناسى، مطالعهى درست، ملاحظهى جوانب و آثار و تبعات یک اقدام، و حتّى گاهى ملاحظهى تبعات یک اظهارنظر. گاهى یک اظهارنظر از سوى یک مسئولِ داراى جایگاه و به اصطلاح داراى تریبون، داراى منبر، یک تأثیرات سوئى میگذارد که این تأثیرات را اگر انسان بخواهد برطرف کند، مبالغى بایستى کار کند؛ همان قضیّهى سنگِ توى چاه است؛ واقعاً مشکلات ایجاد میکند. بایستى سنجیده اظهارنظر کرد؛ اینجور نباشد که ما حالا یک مدیرى هستیم، یک مسئولى هستیم، دربارهى یک مسئلهاى یک مطلبى به ذهنمان میرسد، کارشناسى نشده، بررسى نشده، جوانبْ دیده نشده، این را نباید پرتاب کرد در فضاى افکار عمومى؛ گاهى اوقات جمع کردنش کار سخت و مشکلى است. این خردگرایى و حکمت در مدیریّتها و در کارها است. و از جملهى شقوق همین حکمت، استفاده از ظرفیّت بالاى کارشناسى است در مسائل کشور که خوشبختانه ما در زمینهى کارشناسى، امروز ظرفیّت خیلى خوبى در کشور داریم؛ انصافاً انسان نگاه میکند، در بخشهاى مختلف، ظرفیّت کارشناسى کشور بالا است، ما اگر از این ظرفیّت و [ از] این نیروهاى فراوانى که بعد از انقلاب پرورش پیدا کردند و به عرصهى خدمت و کار وارد شدند استفاده کنیم، حتماً سود خواهیم برد.
یک شاخص دیگر هم عرض بکنیم، این بخش را من دیگر ادامه ندهم بیشتر از این؛ تکیه به ظرفیّت درونزاى کشور است؛ نگاهمان به بیرون نباشد. این، توصیهى ما است؛ این معنایش این نیست که از امکاناتى که در بیرون هست استفاده نکنیم؛ این دو حرف با هم اشتباه نشود. امیدمان را به بیرون از ظرفیّت داخلى کشور ندوزیم. در بیرون از مجموعهى کشور و نظام جمهورى اسلامى، جبههى بزرگى وجود دارد که با همهى توان از سى و چند سال پیش به این طرف کوشیده نگذارد که این انقلاب ریشهدار بشود، نگذارد که این نظام جمهورى اسلامى پایدار بماند، نگذارد که پیشرفت کند، نگذارد که در زمینههاى گوناگون الگو بشود. نمیشود از دشمن و روشهاى خصمانهاى که کرده، انتظار دوستى و محبّت و صمیمیّت داشت. نمیگوییم از اینها استفاده نکنید، امّا میگوییم اطمینان نکنید، اعتماد نکنید، چشم به آنجا ندوزید، چشم به داخل بدوزید. در داخل کشور خیلى امکانات وجود دارد که اگر چنانچه نگاه ما – چه در زمینههاى اقتصادى، چه در زمینههاى فرهنگى، چه در زمینههاى گوناگون دیگر – [ به آنها باشد و] اگر بتوانیم از این نیروهاى داخلى استفاده کنیم، کلید حلّ مشکلات اینجا است؛ یعنى در درون کشور و امکانات داخلى کشور است که از اینها میشود خردمندانه بهرهبردارى کرد. اینها باید شناسایى بشوند. و این است که رتبهى ما را در دنیا بالا میبرد. در مناسبات بینالمللى سهم هر کشورى به قدر قدرت درونى او است؛ هر مقدارى که واقعاً در درون اقتدار داشته باشد، سهمش از مجموعهى مناسبات بینالمللى به همان نسبت بالاتر است؛ این را باید ما تأمین بکنیم و خوشبختانه در طول این سالهاى متمادى بمرور تأمین شده، یعنى مدام بر اقتدار و قوام نظام جمهورى اسلامى در طول این سالها افزوده شده؛ لذا مىبینید حیثیّت و موقعیّت جمهورى اسلامى هم بالا رفته که حالا شواهدش فراوان و الىماشاءالله است. و این شش هفت تا شاخص بود که خواستیم عرض کنیم؛ البتّه عرض کردیم اینها مطالبى نیست که براى شماها تازه باشد، لکن تذکّر و تکرار دانستههایى است که آنها لازم است.
دو سه نکتهى دیگر هم من عرض بکنم: ما باید اولویّتها را رعایت کنیم. شما تازهنفسید، وارد کار شدهاید، در عین حال امکاناتتان نامحدود نیست، همّتتان نامحدود نیست، وقتتان نامحدود نیست، باید نگاه کنید ببینید اولویّتها چیست. به همهى امور باید رسید، نمیشود یک امورى را معطّل گذاشت تا یک کار دیگر تمام بشود، لکن آنچه نگاه اصلى را به خودش متوجّه میکند، آن را باید پیدا کرد. به نظر من دو مسئله است که اقتضا میکند که ما نگاهمان را به اینها توجّه بدهیم: یکى مسئلهى اقتصاد است، یکى مسئلهى علم است؛ اقتصاد و علم، این دو به نظر من چیزهایى است که امروز باید در ردیف اوّل اولویّتهاى ما قرار بگیرد؛ هم شما که قوّهى مجریّه هستید، و هم در درجهى بعد قواى دیگر.
در زمینهى اقتصاد خوشبختانه زیرساختهاى زیادى امروز وجود دارد که اینها چند سال پیش وجود نداشت. در این ده دوازده سال اخیر، زیرساختهاى زیادى در کشور بهوجود آمده که میتوان از اینها استفاده کرد. خب، آنچه که در درجهى اوّل در زمینهى اقتصاد لازم است، یکى ثبات و آرامش و خاموش کردن تلاطم عرصهى اقتصادى است، یعنى این تلاطمى که وجود دارد، چه تلاطم ذهنى مردم، چه آنچه در بازار وجود دارد، این را بایستى با تدبیر – که البتّه این بیشتر به سیاستهاى شما و اظهارنظرهاى شما و برخى از اقدامات سریع شما وابسته است – [حل کرد]. یک مسئله هم مسئلهى مهار تورّم است، یکى هم تأمین نیازهاى اساسى مردم است؛ اینها چیزهاى اولویّتدارى است که بایستى در درجهى اوّل مورد توجّه قرار بگیرد؛ و تحرک بخشیدن به تولید ملى. اینها مسائل اساسى اقتصاد ما است؛ باید به اینها توجّه بکنید. البتّه مشکلات هست، برخى از این مشکلات را – یا بسیارى از آنها را – آقاى دکتر روحانى بیان کردند؛ ما هم کموبیش آشنا هستیم با این مشکلات؛ میدانیم که اینها هست، باید ببینید که چگونه میتوان از این مشکلات خلاص شد و اگر توانستید انشاءالله این آرامش را در عرصهى اقتصاد بهوجود بیاورید و تورّم را مهار بکنید و مسئلهى تولید را تحرّک ببخشید، این شروعِ همینحماسهى اقتصادىاى است که ما اوّلِ سال آن را مطرح کردیم و درخواست کردیم از مجموعهى ملّت و مجموعهى مسئولین. البتّه حماسهى اقتصادى کارِ شش ماه و یک سال و دو سال نیست؛ حرکت بلندمدّت لازم است. از دولت کنونى هم نه مردم، نه ما و نه هر انسان منصفى انتظار ندارد که حالا در کوتاهمدّت همهى این مشکلات را حل کند؛ نه، انتظار دارند که حرکت به سوى حل آغاز بشود و این را احساس کنند که یک حرکتى به سمت حلّ مشکلات هست و نگاه حکیمانهاى و مدبّرانهاى پشت سر قضایا هست، که حالا در زمینهى مسائل اقتصاد، مطالب متعدّدى هست که براى طرح آنها مجال نیست.
من اشاره کنم به مسئلهى اقتصاد مقاومتى. مبانى اقتصاد مقاومتى و مجموعهى سیاستهاى اقتصاد مقاومتى، تدوینشده است، براى مشورت فرستاده شده به مجمع تشخیص مصلحت، آنجا دارند بررسى میکنند. اقتصاد مقاومتى به معناى ریاضت اقتصادى نیست، به معناى در لاک خود رفتن نیست؛ یک معناى کاملاً معقولتر و عمیقترى دارد که قابل فهم و قابل دفاع است؛ و علاج هم همین است؛ ما باید بتوانیم یک اقتصادى را در کشور بهوجود بیاوریم که در مقابل بحرانها و جزرومدهاى بینالمللى مقاوم باشد، آسیب نبیند؛ این لازم است. البتّه شرائطى دارد؛ حالا انشاءالله مىآید از مجمع تشخیص و چقدر هم خوب است که آقاى دکتر روحانى که خودشان در مجمع تشخیص هم حضور دارند، آنجا تأکید کنند که این کار هرچه زودتر انشاءالله انجام بگیرد.
در زمینهى علم؛ ببینید ما یک حرکت پرشتابى را از حدود ده سال، یازده سال پیش به این طرف در زمینهى علم داریم؛ یک حرکت خوبى شروع شده و آنطور که من دارم میبینم و گزارشها را ملاحظه میکنم، این حرکت روزبهروز هم بیشتر شده، یعنى آن روز اوّلى که ما مسئلهى استغناى علمى و شکستن مرزهاى علم و نهضت نرمافزارى را مطرح کردیم، خود بنده هم باور نمیکردم که این همه ظرفیّت براى پیشرفت و سرعت پیشرفت وجود داشته باشد؛ بعد ناگهان دیدیم واقعاً از اطراف، مثل چشمهاى جوشید. الان شما نگاه کنید، مراکز تحقیقاتى ما، پارکهاى علمى – فناورى ما، دانشگاههاى ما در بخشهاى مختلف، در حال جوششند؛ این باید متوقّف نشود. در زمینهى اقتصاد هم این آن چیزى است که به ما کمک اساسى خواهد کرد؛ یعنى اگر ما توانستیم کار علمى را پیش ببریم و علم را اقتصادى کنیم – که حالا اشاره خواهم کرد – قطعاً در زمینهى اقتصاد از فروش نفت و از خامفروشىهایى که داریم و مانند اینها، براى ما بسیار پر صرفهتر خواهد بود.
امسال در دیدارِ ماه رمضان – حالا یادم نیست که اساتید دانشگاه بودند، یا دانشجوها؛ در یکى از این دو دیدار – یکى از حضّار یک سخنرانىاى کرد، یک عنصرى را، یک محصولى را معرفى کرد که درآمد آن براى کشور چندین برابر – که حالا من چون یادم نمانده متأسّفانه، نمیتوانم بگویم؛ البتّه یادداشت کردهام – بیشتر از درآمد مثلاً فرض کنید که نفت ما است یا گاز ما است که اگر چنانچه روى آن محصول کار بکنیم که مشترى هم در دنیا دارد، علاقهمند هم دارد، براى ما هم مشکلات تولیدى ندارد، میتوانیم چنین درآمدهایى داشته باشیم؛ یعنى واقعاً یکى از کلیدهاى حلّ مشکلات اقتصادى و معضلات اقتصادى ما، تکیهى روى علم است.
ما باید بتوانیم در زمینهى علم، اوّلاً نگذاریم حرکت پرشتابى که امروز وجود دارد، مطلقاً کند بشود، بخصوص دولت باید به آن اهتمام بکند. عرض کردم این جزو دو اولویّت اوّلِ برنامههاى کشور است؛ یعنى بهطور ویژه روى مسئلهى پیشرفت علم باید کار بشود. البتّه مسئول درجهى یک براى پیشرفت علم، دو وزارت علوم و بهداشتدرمان هستند؛ لکن وزارتهاى صنعتى، وزارت کشاورزى، وزارتهاى حتّى خدماتى، اینها همهشان میتوانند در این زمینه کمک بکنند و باید کمک بکنند؛ یعنى واقعاًهمکارى بین دانشگاهها و بین مراکز علمى و تحقیقاتى و دستگاههاى خدماتى ما – مثل همین وزارت صنعت، وزارت راه، وزارت نفت، وزارت کشاورزى، این وزارتهاى گوناگونى که با مسائل فنّى سروکار دارند – [لازم است]؛ اینها میتوانند واقعاً مثل یک مکندهاى عمل بکنند و از درون مراکز تحقیقاتى و علمى، آن شیرهى علم را بکشند و آن دستگاه را وادار به کار و تحرّک بکنند. البتّه اینکه عرض کردم، دو نکته است در مورد این مسائل علمى: یکى تکمیل زنجیرهى علم و فناورى است؛ یعنى این زنجیرهى از ایده و فکر و سپس علم و سپس فناورى و سپس تولید و سپس بازار را ما باید تکمیل بکنیم، والّا اگر چنانچه ما کار تحقیقاتى را کردیم، به فناورى هم رسیدیم، امّا مثلاً تولید انبوه نشد، یا بازار برایش پیشبینى نشد، این ضربه خواهد خورد؛ همهى اینها بایستى مورد توجّه قرار بگیرد و این زنجیرهى کار علمى، تا تولید و بازار بایستى دنبال بشود؛ یعنى نگاهها باید روى مجموع این زنجیره باشد؛ این یک نکته است. نکتهى بعدى هم شرکتهاى دانشبنیان؛ خوشبختانه امروز شرکتهاى دانشبنیان با تعداد خوبى، بالایى تشکیل شده و وجود دارد، هرچه میتوانید باید بروید سراغ شرکتهاى دانشبنیان.
خب، دیگر صحبتهاى ما طولانى شد. در زمینهى فرهنگ و سیاست خارجى هم ما حرفهاى زیادى داریم که حالا انشاءالله با اصحاب خودش باید در میان بگذاریم. و در مسئلهى سیاست خارجى آقاى دکتر روحانى مطالبى خوبى را بیان کردند. یک مصاحبهاى هم از آقاى ظریف(۶) شنفتم که آن مقدارى که شنفتم، خیلى خوب بود. فهم عزّت و حکمت و مصلحت لازم است؛ ما این سه شعار عزّت، حکمت، مصلحت را درست باید بفهمیم؛ اگر توانستیم اینها را عملیّاتى بکنیم، سیاست خارجى ما همان چیزى خواهد شد که نیاز کشور به آن است و شایستهى تراز نظام جمهورى اسلامى است. در زمینه فرهنگ هم حرفهاى زیادى هست.
راجع به مسائل منطقه هم اشاره بکنم، همینطور که آقاى دکتر روحانى گفتند، منطقه منطقهى حسّاسى است، این روزها هم روزهاى بحرانىاى را در واقع دارد میگذراند. در قضایاى مصر ما هیچ مایل نیستیم که دخالت در امور داخلى مصر بکنیم، لکن نمیتوانیم از کشتارى که نسبت به مردم مصر انجام گرفت غمض عین بکنیم؛ ما این کشتار را محکوم میکنیم، هر کس عامل این کشتار است [ باشد]؛ اینجور مردم را – مردمى که هیچ سلاحى دستشان نیست؛ حالا یک وقت مردمى هستند، مسلّحانه دارند میجنگند با یک دستگاهى، آنجا آن دستگاه یک بهانهاى دارد – به رگبار بستن و اینجور صدها یا به روایتى هزارها را به خاک انداختن، مطلقاً محکوم است. ما در زمینهى مصر معتقدیم که از جنگ داخلى بشدّت باید پرهیز بشود. من روز عید فطر هم گفتم یکى از دغدغههاى ما، از غصّههاى ما این است که خداى نکرده در مصر بین گروههاى مردم به معناى واقعى کلمه، جنگ در بگیرد که این یک فاجعهاى خواهد بود براى دنیاى اسلام و براى منطقه. و بایستى هدف هم بازگشت به دموکراسى و رأى مردم باشد. آنجا خب، بالاخره بعد از سالهاى متمادى حاکمیّت استکبار و استبداد با هم بر مصر، مردم به برکت بیدارى اسلامى توانستند انتخابات درستى داشته باشند، نمیشود که این روند متوقّف بشود و به عقب برگردد.
در مسئلهى سوریّه هم که آمریکا تهدید کرده و گفتهاند میخواهند دخالت کنند، این قطعاً یک فاجعه براى منطقه خواهد بود و مطمئناً آمریکایىها از این مسئله ضرر خواهند کرد؛ این را باید بدانند؛ قطعاً ضرر میکنند؛ همچنان که در عراق ضرر کردند، همچنان که در افغانستان ضرر کردند؛ این هم ضرر دیگرى خواهد بود. دخالت قدرتهاى فرامنطقهاى و خارجى در یک کشور – حالا سوریّه یا غیر سوریّه – جز آتشافروزى و جنگطلبى هیچ معناى دیگرى ندارد، نفرت ملّتها را نسبت به اینها زیاد میکند، اینها را در منطقه باز هم بدنامتر از گذشته میکند، به علاوه که اصلاً هیچ آیندهى روشنى هم وجود ندارد، یعنى واقعاً منطقه منطقهاى است که مثل انبار باروت، اگر یک جرقّهاى آنجا از این قبیل دست بدهد، آدم نمیداند که ابعاد این جرقّه چه خواهد شد. امیدواریم خداوند متعال این منطقه را از شرّ آمریکا و صهیونیسم و بدخواهان دیگر محفوظ بدارد و کشور ما را، ملّت ما را، مردم ما را، دولت ما را، رئیس جمهور ما را، در سایهى حمایت و رعایت خودش محفوظ بدارد تا بتوانید انشاءالله به وظائفتان عمل کنید.
والسّلام علیکم و رحمهالله و برکاته
۱) معاون حقوقى رئیس جمهور، خانم الهام امینزاده
۲) سورهى محمد، بخشى از آیهى ۷
۳) سورهى حج، بخشى از آیهى ۴۰
۴) نهجالبلاغه، حکمت ۲۱
۵) سورهى حدید، بخشى از آیهى ۲۵
۶) وزیر امور خارجه