اول ماه مبارک رمضان‌ ۱۴۳۴

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌
خیلى متشکریم از برادران عزیز؛ قرّاء و تالیان و ذاکران عزیزى که امروز این جلسه‌ى ما را معطر و نورانى کردند با کلمات شریفه‌ى قرآن و آیات و ذکر الهى و یاد و مدح پیغمبر و اهل بیت (علیهم‌السّلام). خیلى جلسه‌ى خوبى بود امروز؛ از اول تا به آخر، بحمدالله جلسه، جذاب و مفید و پرمغز و هنرمندانه بود؛ بخصوص بعضى از بخشهاى آن، که حقیقتاً برجسته بود.
خداى متعال را شاکریم که ما را با قرآن مأنوس کرد. جامعه‌ى مسلمان ما تا قبل از سالهاى پیروزى انقلاب، با اینکه علاقه‌مند به قرآن بود، عاشق قرآن بود، اما مأنوس با قرآن نبود. این هم از برکات انقلاب است که جوانهاى ما، صاحبان صوت و ذوق و هنر تلاوت و استعداد و آمادگى براى فراگیرى، بحمدالله در این میدان وارد شدند و پیشرفت کردند. ولى اینها مقدمه است؛ مقدمه‌ى براى فهم قرآن و تخلق به اخلاق قرآن. یک مسئله، مسئله‌ى احترام ظاهرى و پاسداشتن از حرمت قرآن است به معناى الفاظ قرآن، اصوات قرآنى؛ این در جاى خود چیز محترم و مهمى است. مسئله‌ى بالاتر، تخلق به اخلاق قرآنى است؛ سبک زندگى را منطبق با قرآن قرار دادن.
یکى از عیوب ما و جوامع ما در طول زمان این بوده است که گاهى فرهنگ خود را متأثر میکردیم از فرهنگ بیگانگان. کسانى این را در میان جامعه‌ى ما و کشور ما بعمد ترویج کردند؛ ما را سوق دادند به سمت زندگى کسانى که دل و جانشان خالى بود از نور معنویت؛ در سبک زندگى، در کیفیت پوشش، در کیفیت راه رفتن، در کیفیت معاشرتها و ارتباطات اجتماعى. اگر هم کسى به آنها اعتراض کرد، گفتند که دنیا امروز اینجورى است. در حالى که قرآن به ما مى‌آموزد: «و ان تطع اکثر من فى الأرض یضلّوک عن سبیل الله ان یتّبعون الّا الظّنّ و ان هم الّا یخرصون».(۱) آنچه که انسان جا دارد آن را فرا بگیرد و اگر لازم بود، از آن تقلید کند، عبارت است از طریق هدایت؛ «صراط الّذین انعمت علیهم»؛(۲) از خداى متعال میخواهیم که ما را هدایت کند به راه کسانى که به نعمت الهى واصل و نائل شده‌اند؛ این است که باید از آن تبعیت و پیروى کرد. اما اینکه حالا اکثریت مردم دنیا اینجور حرف میزنند، اینجور حرکت میکنند، اینجور رفتار میکنند، ما باید عقل خودمان را، دین خودمان را، هدایت الهى را معیار قرار دهیم براى رد و قبول. امت مؤمن و مسلم آن امت و ملتى است که معیار را از قرآن میگیرد، از هدایت الهى میگیرد؛ این میشود معیار.
یکى از چیزهائى که قرآن و هدایت الهى به ما تعلیم داده است، تبعیت از داورى خرد و عقل انسانى است؛ این هم قرآنى است. یعنى پیروى از آنچه که عقل سلیم به آن حکم کند و قضاوت عقل پشت سر آن باشد، این هم یک امر قرآنى است، این هم امر دینى است؛ اینها شد معیار. آنچه که بندگان برگزیده‌ى خدا، معصومین عندالله به ما یاد دادند، این میشود معیار؛ معیار اینها است. اینکه حالا مردم کشورهاى غربى، مردم مادى، مردم فلان بخش از دنیا، در رفتارشان، در اعمالشان، در مسائل زندگى‌شان، در ارتباطاتشان، در تشکیل خانواده، اینجور عمل میکنند، ما هم باید اینجور عمل کنیم، این خطا است.
هدایت قرآن را باید در زندگى خود حاکم کرد. ما بحمدالله هم قرآن را داریم، هم کلمات اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) را داریم؛ که «انّى تارک فیکم الثِّقْلَیْن» یا «انّى تارک  فیکم الثَّقَلَیْن»؛(۳) دو چیز گرانبها را در بین شما گذاشتم. هر دو بحمدالله در اختیار ما است؛ باید از اینها استفاده کنیم، جامعه را بر اساس اینها شکل دهیم. این جلسه‌ى قرآن، این آموزش قرآن، این تجوید قرآن، این حُسن تلاوت قرآن با نغمه‌هاى خوب، با صداى خوب، همه مقدمه براى این است. این را به چشم ذى‌المقدمه نگاه نکنیم، این مقدمه است؛ از اینجا باید وارد شد و با قرآن انس گرفت.
بحمدالله امروز جامعه‌ى ما با قرآن مأنوس شده‌اند. البته ما به این قانع نیستیم؛ ما معتقدیم همه‌ى آحاد جامعه باید با قرآن ارتباط برقرار کنند، بتوانند قرآن را بخوانند، بتوانند قرآن را بفهمند، بتوانند در قرآن تدبر کنند. آنچه که ما را به حقایق نورانى میرساند، تدبر در قرآن است؛ و این حفظ قرآن که بحمدالله امروز در بین شما جوانها، در بین جوانهاى کشور، در سرتاسر کشور رواج پیدا کرده است، یک مقدمه‌ى خوبى است براى تدبر. یعنى حفظ و تکرار و انس با آیات کریمه‌ى قرآن و پى‌درپى آیات الهى را مورد توجه قرار دادن، موجب میشود که انسان بتواند در قرآن تدبر کند.
امیدواریم خداوند متعال جامعه‌ى قرآنى کشور را روزبه‌روز پیشرفته‌تر کند، موفق‌تر کند و به اساتید عزیز قرآن ان‌شاءالله توفیق دهد که بتوانند جوانان بیشترى را تربیت کنند؛ و کشور ما و ملت ما را با قرآن زنده بدارد. پروردگارا! حیات ما را حیات قرآنى قرار بده؛ مرگ ما را مرگ در راه قرآن قرار بده؛ ما را در قیامت با قرآن محشور کن. پروردگارا! لطف و فضل خودت را بر کشور ما، بر ملت ما، بر همه‌ى کشورهاى مسلمان و بر امتهاى اسلامى نازل بفرما.
والسّلام علیکم و رحمهالله و برکاته‌

۱) انعام: ۱۱۶
۲) حمد: ۷
۳) بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۲۶

نوشته شده توسط در تاریخ پنج‌شنبه, 11th جولای 2013 | ۱۱۸۷بازدید
برچسب: ، ،

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.