مشکلات فرهنگی کشور ناشی از نحوه اجرا است نه ضعف قانون

 

” بخش عمده مردم ما از لحاظ مفاسد اخلاقی و اجتماعی از ده سال قبل تا حالا بسیار تنزل کرده‌اند؛  فسادهایی که امروز در داخل هر صندوق خانه‌ای پیدا می‌شود، ارتباط دختر و پسری که در برخی از مقدس‌ترین خانه‌ها وجود دارد و چیزهایی از این قبیل، مثل شب‌نشینی‌ها و مجالس کذایی و رواج عملی چیزهایی که اسمش برای ما چندش آور است، در حالی گسترش پیدا کرده است که هیچ وقت اینگونه نبود. این‌ها اثر همان ضعف فرهنگی است اما چون آرام آرام پیش می‌رود، مردم حساسیتی پیدا نمی‌کنند.” 

به گزارش سرویس فرهنگی جهان آیت الله مصباح یزدی مدتی پیش در جمع تعدادی از تلاش‌گران عرصه جنگ نرم و فعالان فرهنگی سخنانی در باب وضعیت فرهنگی کشور و وظائف دلسوزان فرهنگی داشتند که بخش هایی از آن در ادامه می آید.

-اصلی‌ترین عنصری که می‌شود به عنوان مقوله جدیدی در مقابل علم، صنعت و تجارت، به عنوان «فرهنگ» معرفی کرد، «باورها و ارزشهاست». به دلایلی این بُعد انقلاب ما که اصلی‌ترین بُعد آن است، مظلوم بوده و هست و آنطور که باید و شاید به آن پرداخته و رویش کار نشده است.

– خسارت‌هایی که ما از ضعف این بعد برده‌ایم فراوان است و به یک معنا می‌توان گفت همه «خسارت‌ها» به نوعی به «ریشه فرهنگ» بر می‌گردد. اعتقادات ضعیف، اراده ضعیف در تعهد و پایبندی به ارزش‌ها و یا خیلی خوشبینانه، «جهل به مبانی ارزش‌های اسلامی و انقلاب» دلایل این مظلومیت فرهنگ می‌تواند باشد.

– الان هم هرجا که نگاه می‌کنیم از جمله در دانشگاه‌ها و فرهنگ عمومی مردم و حتی در سازمان‌های دولتی و نیمه دولتی آفت‌هایی که مشاهده می‌کنیم نهایتاً به این موضوع یعنی «آفت‌های فرهنگی» بر می‌گردد و باز علیرغم هشدارهایی که نمی‌دانم به چه تعبیر کنم، مستمر و مؤکد از ۲۰ سال پیش تا به حال از طرف مقام معظم رهبری – که صحبت امروز و فردا نیست – بیان شده است. علیرغم این همه تأکیدات برای «مقابله با تهاجم فرهنگی» که در مقابلش «مبارزه مثبت ایجابی» برای «احیای فرهنگ دینی» و اسلامی را مطرح فرموده‌اند، ولی متأسفانه باز شاهد این هستیم که کاری در خور، انجام نگرفته است.

– مشکل فرهنگی جامعه در نداشتن طرح نیست که ما بنشینیم و بگردیم طرحی پیدا کنیم، منتها مشکل در «ضعف اراده برای اجرا» و پیاده‌کردن است. حالا غیر از طرح کلی فرهنگی برای کشور به عنوان یک «طرح کلان و جامع و فراگیر» در بخش‌های خاص هم طرح‌هایی داده شده که در هر حال به نظر بنده درستی و اهمیت آن مثل آفتاب روشن است، ولی متصدیان علی رغم اینکه در مقام بحث و نظر تصدیق می‌کنند و می‌گویند بله بسیار خوب باید این کار را کرد، اما در عمل تقریباً نزدیک به صفر است! مشکل چیست؟

– حالا امام (ره) در میان ما حضور ندارند اما جانشین صالح و شایسته ایشان هستند، اما بالاخره بازوهایی که بازوی اجرایی رهبر باشند کم هستند. امروز که ما می‌خواهیم برای یک جمعیت هفتاد و چند میلیونی و بعد هم برای گسترش این فرهنگ در منطقه و بعد در سطح جهان تلاش کنیم، حتی به تعداد یاران آن زمان امام (ره) «یار فعال» نداریم و این یک مشکل کار است.لذا عده کسانی که بینش کافی نسبت به فرهنگ اسلامی داشته باشند و هم «بصیرت کافی» در کیفیت اجرا و تعامل با اقشار گوناگون مردم و کیفیت پیاده کردن طرح‌ها را داشته و واجد این شرایط باشند و بالاخره «اخلاص در عمل» داشته باشند و واقعاً دلشان بخواهد به هر قیمتی که هست این کار انجام بگیرد، خیلی کم است.

– بعضی‌ها هستند که واقعاً دوست دارند و به اسلام و تشیع معتقدند اما بالاخره شرایط زندگیشان ایجاب نکرده که درست اسلام را بشناسند و یک شعارهای کلی از اسلام بلدند مثل عدالت، مبارزه با ظلم و امثالهم، راست هم می‌گویند و حاضر هستند آنقدری که می‌فهمند کار کنند، اما همه ابعاد «فرهنگ اسلامی» را یاد نگرفته‌اند؛ عمرشان، تحصیلاتشان و مسئولیت و اشتغالات آنها اقتضا نمی‌کرده است.

– از آن طرف کسانی هستند که در این زمینه کمابیش آشنایی‌هایی دارند اما آن «اراده و تعهد» را ندارند، وقتی پای «منافع شخصی» و بعضی مسائل دیگر در کار می‌آید، یادشان می‌رود به دنبال چه بودند و هدف چه بوده و چه کار می‌خواستیم بکنیم. حتی گاهی همین «تحولات فرهنگی و لوازمش» بهانه‌ای می‌شود برای منافع شخصی یا فریبی برای دیگران.

به هر حال یک مشکل جدی این است که ما نیروی کافی برای اجرای یک طرح فرهنگی کلی نداریم.

– بخش عمده مردم ما از لحاظ مفاسد اخلاقی و اجتماعی از ده سال قبل تا حالا بسیار تنزل کرده‌اند؛ عمومی شده است. فسادهایی که امروز در داخل هر صندوق خانه‌ای پیدا می‌شود، ارتباط دختر و پسری که در برخی از مقدس‌ترین خانه‌ها وجود دارد و چیزهایی از این قبیل، مثل شب‌نشینی‌ها و مجالس کذایی و رواج عملی چیزهایی که اسمش برای ما چندش آور است، در حالی گسترش پیدا کرده است که هیچ وقت اینگونه نبود. این‌ها اثر همان ضعف فرهنگی است اما چون آرام آرام پیش می‌رود، مردم حساسیتی پیدا نمی‌کنند.

– این که از مجلس یا شورای عالی انقلاب فرهنگی قانونی بگذرد و بالاخره تکلیف و مسئولیتی برای بعضی از مسئولین ایجاد شود و آنها را در یک «حرکت همگانی» جدی و فعال برای مبارزه با تهاجم فرهنگی و فعالیت فرهنگی مثبت وارد نماید، این کار کمابیش صورت گرفته است، ولی آزمایش عملی نشان می‌دهد که این طرح جواب نداده است؛ یعنی خیلی‌ها که ته‌دلشان این است و ما هم این را در طی ۳۰ سال تماس نزدیک با مسئولین و مردم احساس کرده‌ایم، که باور ندارند و دچار یک نوع «سکولاریسم تعریف نشده» و یا حتی تعریف شده هستند و معتقدند دین کاری به دولت ندارد و همان وقت‌هایی که شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل شده بود که شش نفر عضو داشت و ما را به مناسبتی برای مشورت به آنجا دعوت کرده بودند، یکی از آنها – که الان دیگر باید اسمش را تئوریسین الحاد گذاشت – می‌گفت این کارها کار حوزه است و ربطی به دولت ندارد.

– در نظر بنده در موضوع جهاد فرهنگی باید طرحی را پیش‌بینی کرد. ما زمان جنگ با یک حمله نظامی دشمن مواجه بودیم و این تدبیر از حضرت امام و یاران ایشان اندیشیده شد و الهام الهی بود. امروز نیز که در صحنه نبرد فرهنگی هستیم باید طرحی مثل طرح حضرت امام پیاده کنیم، یعنی تنها نمی‌توان به نیروی دولت اکتفا کرد، اما نباید دولت را هم کنار گذاشت؛ بگوییم تو هیچ، ما خودمان در مقابل تو یک رقیبیم و کار می‌کنیم. با عده‌ای محدود و امکاناتی محدود چقدر می‌توان روی این موضوع کار کرد.

 

نوشته شده توسط در تاریخ شنبه, 22nd می 2010 | ۹۸۵بازدید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.