محمد روزبهانی

بشر غربی در اواخر قرون وسطی به این نتیجه رسید که برای پیشرفت و رهایی از وضعیت فلاکت بارش، باید مانعی به نام دین (مسیحیت تحریف شده) را از سر راهش بردارد. به دلیل عملکرد ستمگرانه کشیشان مسیحی و آموزه های عقل ستیزانه ی کتاب مقدس، این نتیجه دور از انتظار نبود. بعد از رنسانس و پیشرفت روزافزون تکنولوژی و ابزارهای جدید، درست بودن این نتیجه گیری در بشر غربی، تقویت شد. همچنین او به دلیل ناآگاهی از زندگی بشر شرقی، این نتیجه گیری را به تمام ادیان تعمیم داد و معتقد شد که علم و دین دو چیز مخالف و متضادند. بشر غربی که مبهوت عقل ابزارسازش شده بود، خود را خدا نامید و در جایگاه خدایی تکیه زد. این بود که هر چقدر در این مسیر- علم ابزاری منفعت طلبانه و بدون در نظر گرفتن فضایل انسانی- پیشرفت می کرد، تکبرش بیشتر می شد و به تاریکی های خود و جهان اطرافش می افزود.

فرهنگ مقاومت
افول هر چه بیشتر تمدن اسلامی از یک سو و قدرت گرفتن تمدن مادی غرب از سوی دیگر، مخصوصاً در دو قرن گذشته، می رفت تا کم کم، حتی یاد معنویت و فضایل انسانی و عدالت را به طور کامل در سراسر جهان از بین ببرد. اینجا بود که وقوع انقلاب اسلامی ایران، تمام معادلات سردمداران دنیای مادی را که در فکر حذف کامل دین و معنویت بودند، به هم ریخت. از همان جا توطئه ها و فریب کاری هایشان را برای نابودی نظام اسلامی به کار گرفتند. جنگ تحمیلی، بزرگترین امید استکبار جهانی برای نابودی نظام اسلامی در همان اوایل بود. آنها با غفلت از اینکه “خون بر شمشیر پیروز است”، با تمام توان، جنگی جهانی علیه نظام نوپای اسلامی به راه انداختند؛ جنگی که بیش از ده-پانزده کشور به طور مستقیم و غیر مستقیم به صدام در برابر ایران کمک می کردند.

اینجا بود که ایران شد کربلای قرن پانزده هجری با این تفاوت که این بار یاران آخرالزمانی حسین علیه السلام، پوزه ی یزیدیان زمانه را به خاک مالیدند و آنها را مبهوتِ ایمان خود کردند. مقاومت بی نظیر بسیجی های خمینی(ره) در برابر تمام کفر، یکی از شکوهمندترین برهه های تاریخی نه تنها ایران، بلکه بشریت است. به قول شهید آوینی “در دل این نخلستان هاست که تاریخ آینده جهان- که آینده ای روشن و معنوی است- بر گُرده ی خستگی ناپذیر این جوانان بنا می گردد.”

مقاومت ملت ایران نه تنها تمام یزیدیان زمانه را از رویارویی سخت با نظام اسلامی مأیوس کرد، بلکه بنا بر قاعده ی “عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد”، باعث نهادینه شدن فرهنگی شد ذیل عنوان “فرهنگ مقاومت”. تزریق این فرهنگ به امت اسلامی بود که باعث پیروزی های بعدی جبهه ی اسلامی در برابر جبهه ی کفر، در لبنان و فلسطین و الان در مصر و بحرین و یمن و… شده است.

مقاومت فرهنگی
کفر و استکبار جهانی بعد از مأیوس شدن در جنگ سخت و شکست در آن، تاکتیکش را در دشمنی با اسلام و نظام اسلامی، به سمت تهاجم نرم و استحاله فرهنگی از درون، متمرکز کرد.

موارد بسیاری را در این رابطه می توان نام برد:

* سنگ اندازی در مسیر پیشرفت کشور در عرصه های مختلف علمی-مثل بحث هسته ای- و اقتصادی و سیاسی با نیت کمرنگ کردن فرهنگ “ما می توانیم” و القاء این مطلب که شما باید همیشه از غرب دنباله روی کنید.

* به خدمت گرفتن شبه هنرمندان مزدبگیر و تحقیر جریان ادب و هنر و فرهنگ انقلابی تا جایی که مقام معظم رهبری از شبکه ای نامرئی در داخل کشور یاد می کنند که در همه جا نفوذ دارد و تصمیمش بر این است که به ارزش های اسلام و انقلاب هجوم بیاورد.

* به خدمت گرفتن مستقیم یا غیر مستقیم استادان غرب زده در دانشگاهها و پمپاژ نظریات معرفتی، اقتصادی و سیاسی منسوخ شده و دسته چندمی به ذهن دانشجویان مملکت.

* حمایت و به کارگیری نشریات و روزنامه هایی که به نفع استکبار و شیطان بزرگ قلم می زنند و مروج افکار شرک آلود و ضد دینی و ضد مذهبی هستند.

* انتشار افکارِ پوسیده و ضد اسلامی از طریق رسانه های جمعی مثل فرهنگ “به تو چه و به من چه” برای جلوگیری از فرهنگ متعالی و انسانی امر به معروف و نهی از منکر.

* پخش گسترده و ارزان محصولات غیر اخلاقی مثل فیلم ها و شوهای مبتذل در کنار خیابان ها(بدون دخالت جدی نیروی انتظامی و برخورد سهل انگارانه ی قوه ی قضاییه) …

در تمام این موارد، ملت ما مورد تهاجم نرم کفر جهانی قرار گرفته و می گیرد. پس ما نیازمند مقاومت هستیم. اما نه مقاومت منفعلانه، بلکه مقاومت پویا که برخاسته از انقلابی است که در ذات خود حرکتی رو به جلو و فعال است.

سخن پایانی
اتفاقاتی که این اواخر در مورد ناهیان از منکر افتاده، جای بسی تأمل دارد. سوالات زیادی برای مردم ایجاد شده است. در این قضایا چه کسی یا کسانی مقصرند؟ آیا این حرکات، سازماندهی شده است؟ برخورد قوه ی قضائیه با اراذل و اوباش چگونه بوده و خواهد بود؟… علی ای حال در وضعیتی که فرهنگ ضد اسلامی و غیر انسانی “به تو چه و به من چه”، در بین اقشاری از مردم رواج دارد، آن روحانی و طلبه ی آمرِ به معروف، جزء مقاومان فرهنگی و جزء زنده کنندگان فرهنگ انسانی و اسلامی امر به معروف و نهی از منکرند.

امروز شیطان با تمام جلوه ها، ابزارها و لشگریانش، برای اغوای بشریت، به میدان آمده است. امروز شیطان و لشگریانش تمرکز ویژه ای در عرصه ی فرهنگی مبذول داشته اند. بی شک این تمرکز به دلیل قَسَمی است که به عزت پروردگار یاد کرده است که بشر را از راه خدا منحرف کند. ابلیس قسم نخورد که بشر را بکشد یا زخمی کند، بلکه قسم خورد که آدم و فرزندانش را از صراط مستقیم، منحرف کند. امروز، روزِ مقاومت فرهنگی یاران آخرالزمانی حسین علیه السلام است. البته مقاومت فرهنگی نه به معنای حفظ وضعیت موجود، بلکه به معنای ترویج روزافزون معنویت و فضایل انسانی و عدالت و هجوم به سنگرهایی که مشغول ترویج فرهنگ مبتذل و غیر انسانی می باشند.

والعاقبه للمتقین
mohammad.ruzbahani@gmail.com

 

منبع : الف

نوشته شده توسط در تاریخ چهارشنبه, 3rd آگوست 2011 | ۱۱۵۸بازدید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.