چامسکی: قدرت آمریکا در حال افول است

به نقل از خبرگزاری فارس: نوآم چامسکی زبان‌شناس‌وسیاستمدار آمریکایی هشدار داد که این کشور به‎دلیل سیاست‌های اشتباه سیاسی و اقتصادی خود با بحران مالی بسیار شدیدی روبه‌رو شده و قدرت آن در حال افول است.

به گزارش فارس، چامسکی در مقاله‌ای با عنوان “آمریکا در حال افول ” در سایت “تروث آوت ” با اشاره به اظهارات “گیاکومو چیوزا ” در مقاله‌ای در فصلنامه اخیر علوم سیاسی می‌نویسد: “همه می‌دانند که آمریکا که تنها چند سال پیش همانند غولی عظیم الجثه با قدرتی بی‌همتا و خواسته‌هایی بی‌نظیر جهان را طی می‌کرد اکنون در حال افول است و با چشم‌انداز فروپاشی روبه‌رو شده است. ” در واقع همگان به این مسئله اعتقاد دارند و این مسئله دلایلی دارد که به‌رغم تحت کنترل بودن برخی شرایط باز هم صادق است. در آغاز باید به این نکته اشاره کنیم که این افول از زمان جنگ جهانی دوم که آمریکا در نهایت قدرت خود قرار داشت و زمانی آغاز شد که پیروزی‌های چشم‌گیر دهه ۹۰ پس از جنگ خلیج فارس که نوعی خودفریبی بود، به‌دست آمد.

* آمریکا خود افول این کشور را رقم زده است

یکی دیگر از مسائلی که همه بر آن اتفاق نظر دارند، دست‌کم کسانی که عمدا خود را به نابینایی نمی‌زنند، این است که افول آمریکا مسئله‌ای است که از سوی خود این کشور ایجاد شده و اپرای کمدی تابستان جاری در واشنگتن که کشور را منزجر کرده و جهان را متعجب کرده است ممکن است در تاریخچه دموکراسی پارلمانی سابقه نداشته باشد.
این نمایش حتی ممکن است حامیان آن را نیز بترساند. قدرت جمعی اکنون نگران آن است که تندروهایی که بر مسند قدرت قرار گرفته‌اند در واقع ممکن است عمارت بزرگی را که سرمایه‌ها و دارایی‌هایشان روی آن بنا شده، ویران کند، کشور قدرتمندی که منافع آنها را تامین می‌کرد.

* احزاب آمریکایی توجهی به احقاق حقوق مردم ندارند

سلطه شرکت‌ها بر سیاست و جامعه که تاکنون بیشتر جنبه اقتصادی داشته به نقطه‌ای رسیده که هر دو سازمان‌های سیاسی که در این مرحله احزاب سنتی را تداعی می‌کنند از احقاق حقوق مردم درباره مسائل مورد بحث دور افتاده‌اند. از نظر مردم، اولین نگرانی این کشور بیکاری است. در شرایط کنونی که بحران تنها با یک انگیزه قوی از سوی دولت قابل حل است باید راه‌حلی ارائه می‌شد که با افول کشور و هزینه‌های داخلی همخوانی داشته باشد و همین ابتکار می‌توانست میلیون‌ها شغل را نجات دهد.

* ۷۲ درصد مردم آمریکا خواستار اخذ مالیات مضاعف از ثروتمندان هستند

برای موسسات مالی، نگرانی اصلی کسری بودجه است؛ بنابراین تنها کسری بودجه است که درباره آن بحث می‌شود. بر اساس نظرسنجی‌ای که از سوی روزنامه واشنگتن پست و ای‌بی‌سی نیوز ارائه شده، تعداد زیادی از مردم آمریکا خواستار حل معضل کسری بودجه با اخذ مالیات از افراد بسیار ثروتمند هستند (۷۲ درصد موافق و ۲۷ درصد مخالف هستند). کاهش برنامه‌های بهداشتی از سوی تعداد زیادی از افراد مورد مخالفت قرار گرفته است؛ بنابراین نتیجه احتمالی خلاف نظر مردم و عکس این مسئله خواهد بود.

* مجلس نمایندگان آمریکا تحت تسلط جمهوری‌خواهان با خواسته‌های مردم بیگانه است

برنامه رویکردهای سیاست بین‌الملل نیز به بررسی این مسئله پرداخت که مردم چگونه می‌توانند کسری بودجه را از بین ببرند. استیون کول، مدیر این برنامه می‌گوید: “روشن است که دولت و مجلس نمایندگان تحت تسلط جمهوری‌خواهان با ارزش‌ها و اولویت‌های مردم در رابطه با بودجه بیگانه هستند “.

* مردم آمریکا خواستار کاهش هزینه‌های دفاعی هستند

این بررسی نشان‌دهنده اختلافی عمیق است: “بزرگ‌ترین اختلاف در هزینه‌ها این است که مردم خواستار کاهش عمیق هزینه‌های دفاعی هستند و این در حالی است که دولت و مجلس نمایندگان افزایش در این هزینه‌ها را پیشنهاد داده‌اند. مردم همچنین خواستار هزینه بیشتر برای آموزش مشاغل، آموزش و کنترل آلودگی هستند و نه اقداماتی که دولت یا مجلس نمایندگان انجام می‌دهند “.
“سازش ” نهایی و به عبارت بهتر تسلیم شدن به تندروهای راست‌گرا مغایر این درخواست‌هاست و یقینا منجر به رشد اقتصادی آرام‌تر و آسیب درازمدت به همه افراد غیر از ثروتمندان و شرکت‌ها می‌شود که از منافع بی‌سابقه آن بهره می‌برند.
مسئله‌ای که به آن پرداخته نشده این است که همان‌طور که دین بیکر، اقتصاددان نشان داد کسری بودجه در صورتی از بین خواهد رفت که سیستم ناکارآمد خصوصی درمانی در آمریکا با یک سیستم مشابه دیگر کشورهای صنعتی جایگزین شود که نیمی از هزینه‌ها و درآمدهای درمانی را دارند و می‌تواند کارایی بهتری داشته باشد.
موسسات مالی و داروسازی بزرگ بسیار قدرتمندتر از آن هستند که حتی درباره این گزینه‌ها فکر کنند. به همین دلایل گزینه‌های اقتصادی دیگر مانند اخذ مالیات کمتر از معاملات مالی اصلا مد نظر قرار نمی‌گیرند.
در عین حال وال‌استریت همچنان هدایای جدیدی را دریافت می‌کند. کمیته تخصیص اعتبار مجلس نمایندگان درخواست بودجه کمیسیون امنیت و تبادلات مالی را رد کرد که اولین مانع علیه سوءاستفاده‌های مالی بود. بنگاه حمایت از مصرف‌کننده نیز با چنین کاهش بودجه‌ای روبه‌رو خواهد شد.

* مخالفت کنگره آمریکا با کاهش گازهای گلخانه‌ای

کنگره تسلیحات دیگری را نیز برای مبارزه‌اش علیه نسل‌های آینده در اختیار دارد. به گزارش نیویورک تایمز، شرکت الکتریک آمریکا که یکی از صنایع همگانی مهم این کشور محسوب می‌شود هنگامی که با مخالفت جمهوری‌خواهان با حفاظت از محیط زیست روبه‌رو شد، از حمایت‌هایش از “تلاش مردم برای جلوگیری از وارد شدن دی‌اکسید کربن از یک کارخانه تولید برق ذغال سنگی دست کشید و این خود ضربه‌ای سنگین به تلاش‌ها برای حذف گازهای گلخانه‌ای بود که مسئول گرم شدن هوای زمین هستند “.
این ضربه‌هایی که از سوی خود آمریکا به این کشور وارد می‌شود و روز به روز هم بر قدرت آنها افزوده می‌شود، تازه نیستند. آنها به دهه ۱۹۷۰ برمی‌گردند که اقتصاد سیاسی ملی دستخوش تغییراتی بزرگ شد و در نهایت منجر به ایجاد آنچه از آن به عنوان “عصر طلایی ” کاپیتالیسم یاد می‌شود، گردید.
دو عامل مهم در این باره مالی‌سازی (تغییر ترجیح سرمایه‌گذار از سرمایه‌گذاری برای تولید صنعتی به فاینانس، بیمه و املاک) و دیگری خارج کردن چرخه تولید از کشور بود. پیروزی ایدئولوژیک “دکترین‌های بازار آزاد ” که مانند همیشه با وسواس انتخاب می‌شد، ضربه‌های بیشتری را وارد آورد و به تعدیل قوانین، قوانین اختیارات شرکت‌ها که به منافع کوتاه‌مدت ارج می‌نهادند و تصمیم‌های سیاسی مشابه دیگر تعبیر شد.

* تمرکز ثروت آمریکا در دست حدود یک درصد مردم این کشور است

تمرکز ثروت منجر به قدرت سیاسی بیشتری شد و چرخه‌ای نادرست را تشکیل داد که ثروت زیادی را برای حدود یک درصد جمعیت کشور به ارمغان آورد که اکثر آنها مدیران اجرایی شرکت‌های بزرگ و مدیران بخش بودجه‌های معاملاتی بودند و این در حالی بود که درآمد واقعی اکثر افراد جامعه رو به تحلیل گذاشت. در نتیجه این اقدامات، هزینه‌های انتخاباتی به طور سرسام‌آوری افزایش یافت و هر دو حزب را به سوی تامین بودجه از سوی شرکت‌ها سوق داد؛ و همان‌طور که توماس فرگوسن، اقتصاددان سیاستمدار در روزنامه فایننشیال تایمز نوشت آنچه از دموکراسی سیاسی باقی مانده بود در حالی که هر دو حزب سیاسی آمریکا به حراج جایگاه‌های خود در کنگره پرداختند، رنگ باخت.
فرگوسن افزود: “احزاب اصلی سیاسی روش کار را از خرده‌فروشانی مانند وال مارت، بست بای یا تارگت به عاریه گرفتند. احزاب کنگره آمریکا به‌خلاف دیگر قانون‌گذاران جهان توسعه‌یافته قیمت‌هایی را به‌ازای ایجاد خلأ‌هایی در روند قانون‌گذاری تعیین می‌کنند. ” قانون‌گذارانی که بیشترین بودجه را برای حزب خود جمع‌آوری کنند پست‌هایی را نیز دریافت خواهند کرد.

* مؤسسات مالی پس از دوران طلایی کاپیتالیسم از قدرت اقتصادی خیره‌کننده‌ای برخوردار بودند

به گفته فرگوسن، نتیجه این است که بحث‌ها “به شدت بر تکرار ناپایان شعارهایی متمرکز خواهد بود که هیچ جذابیتی برای گروه‌های سرمایه‌گذار داخلی و سهامدارانی ندارد که دولت برای تامین منابع خود به آنها وابسته است “. موسسات مالی پس از دوران طلایی کاپیتالیسم پیش از سقوط سال ۲۰۰۷شان که خود مقصر وقوع آن بودند، از قدرت اقتصادی خیره‌کننده‌ای برخوردار بودند که بیش از سه برابر سهم آنها از منافع شرکت‌ها بود. پس از شکست سال ۲۰۰۷، تعدادی از اقتصاددانان به بررسی عملکرد خود در زمینه مسائل اقتصادی پرداختند. رابرت سالو، برنده جایزه نوبل به این نتیجه رسید که تاثیر کلی آنها ممکن است منفی بوده باشد: “موفقیت‌ها احتمالا ارتباطی با کارایی اقتصاد واقعی ندارند و این در حالی است که مصیبت‌ها و بحران‌ها منجر به انتقال ثروت از مالیات‌ دهندگان به ثروتمندان می‌شوند “.

* مؤسسات مالی آمریکا دموکراسی سیاسی در این کشور را از بین بردند

موسسات مالی با تکه تکه کردن باقی‌مانده‌های دموکراسی سیاسی پایه‌های پیشرفت این روند مرگبار را بنا گذاشتند و این روند تا زمانی که قربانیانشان مایل به رنج کشیدن در سکوت باشند، ادامه خواهد یافت.

نوشته شده توسط در تاریخ دوشنبه, 8th آگوست 2011 | ۱۰۲۴بازدید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.