مرحوم سید عبدالله شبر این عارف نامدار در کتاب «الاخلاق‏» بیان اسرار و راز و رمز حج را با تکیه بر روایات در هفده فصل چنین مطرح می‏نماید: …

 

 

 

 حرکت میهمانان و زوار بیت‏الله الحرام از سراسر جهان به عشق دیدار خانه معشوق و کعبه آمال و اجتماع آنان در سرزمین وحی در ماه ذی ‏الحجه پاسخ به دعوت شیخ‏الانبیاء «ابراهیم خلیل الرحمان‏» است.

 

این اجتماع بزرگ چیزی جز جلوه امت واحده نیست که خدا را حاکم بر دل و گل خود و همه جهانیان می‏دانند، اینان در ایام حج ‏با اعمال عرفانی حج فانی در حق می‏گردند تا پس از برگشت از حج مردم جهان را به خدا نزدیک کنند و جهان را خدایی نمایند.

۱ نیت ‏حج و زیارت خانه خدا

کسی که تصمیم حج و زیارت بیت‏الله الحرام را دارد، باید بداند که حج ‏خانه او کاری والا مرتبه است پس باید خشنودی خداوند و تقرب به او را در نظر بگیرد و از ریاکاری دوری جوید، درغیر این صورت تنها اموالش را نابود کرده و غیر از خستگی و گناه چیزی نصیبش نشده است.

قبل از سفر به خانه حق باید هر آنچه را با ستم از مردم گرفته برگرداند و بازگشتی حقیقی کند و بر پروردگارش با دامن آلوده به گناه وارد نشود. در سفر به سوی بیت‏الله سفر به سوی جهان آخرت را به یاد آورد، بلکه آن را به سفر آخرت تبدیل کند.

۲ – توشه راه

زائر خانه خدا باید بداند سفری طولانی‏تر از این خواهد داشت که نیاز بیشتری به ذخیره کردن اعمال صالح و نیکو دارد و باید توجه کند مفاسدی همچون تظاهر و ریا، حج او را که ذخیره سفر عظیمی است، ممکن است نابود کند.

۳ – وسیله سفر

باید شکرگزار صاحب‏خانه باشد که مرکبی برایش فراهم کرده است تا بارهای سنگین او را منتقل کند وگرنه خود باید بارش را به دوش می‏کشید. باید یادآور مرکبی شود که او را به جهان آخرت منتقل می‏کند و آن مرکب، جنازه اوست. پس تعجب و شگفتی از کسی است که برای سفر مشکوک «آیا بتواند برود و یا نه‏» خود را آماده می‏کند ولی برای سفر یقینی «مرگ‏» هیچگونه آمادگی ندارد.

۴ – خرید لباس احرام

به هنگام خرید لباس احرام – دو قطعه پارچه ساده ندوخته – به یاد کفن و پیچیده شدن در آن بیافتد، او که به زودی با دو قطعه لباس احرام در نزدیکی بیت‏الله الحرام سراسر وجودش را می‏پوشد – یکی را لنگ و دیگری را رداء و حوله خویش قرار می‏دهد – چه بسا اجل مهلت ندهد و سفرش را به پایان نرساند و با همین دو قطعه لباس احرام خدایش را ملاقات کند. پس همان‏طور که برای ملاقات خانه خدا لباسی را بر تن می‏کند که مناسب خانه الهی و مخالف تزیینات دنیوی است، بداند که بعد از مرگ با همین ‏گونه لباس به ملاقات صاحب‏خانه می‏رود. این دو لباس – احرام و کفن – چقدر شبیه یکدیگرند.

۵ – بیرون رفتن از شهر و دیار

سالک به سوی بیت‏الله الحرام وقتی از شهر جدا می‏شود باید توجه کند که سوی خداوند منان می‏رود. پس توجه کند که در این سفر چه خواسته‏ای دارد؟! و به کجا رو می‏برد؟! و چه کسی را می‏خواهد زیارت کند؟!

و نیز به یاد سفر آخرت بیفتد که وابستگانش را برای همیشه رها می‏کند.

۶ – پیمودن صحراها و کوهستانها

زائر از صحراها و کوهها عبور می‏کند تا به میقات برسد، باید سفر خویش را پس از خروج از دنیا تا رسیدن قیامت تصور کند و بداند که در این میان منزلگاههای وحشت‏ زا و درخواستهای گوناگون وجود دارد. تنهایی زائر در راه، تنهایی ترسناک خانه قبر و سختیهای آنجا را یاد آور است پس جهت راه خویش و زاویه‏های پرپیچ و خطرناک قبر تا قیامت توشه و ذخیره‏ای را فراهم کند و با خود همراه داشته باشد.

۷ – احرام بستن و گفتن تلبیه در میقات

حاجی و معتمر خانه کعبه باید بداند تلبیه به معنای پاسخ‏گویی به دعوت خدا است که امیدوار به پذیرش خویش باشد و از سوی دیگر ترس آن را داشته باشد که از جانب حق ندایی برآید «لا لبیک و لا سعدیک‏»، تو را نپذیرفته‏ام و سعادت از آن تو نیست.

پس زائر در میقات بین خوف و رجاء در برابر خدا می‏ایستد، تلبیه گفتن شروع و نقطه آغازین سیر الی الله است که جایگاهی عظیم و بزرگ دارد.

امام چهارم زین‏العابدین علیه السلام چون به میقات آمد تا لباس احرام بپوشد، مرکب خویش را تا نگه داشت، چهره‏اش زرد گشت و حالت مادی وی تغییر کرد، لرزه بر اندام مبارکش افتاد و نتوانست ذکر شریف تلبیه را بر زبان جاری کند فرمود: «من می‏ترسم پروردگارم بگوید: «لا لبیک و لا سعدیک‏» با تامل و زاری بسیار چون ذکر تلبیه را بر زبان جاری کرد، بیهوشی و غش بر آن حضرت عارض گشت و از روی مرکب به زمین افتاد، این حالت ‏برای آن بزرگوار تا پایان مراسم حج فراوان پیش می‏آمد.

۸ – ورود به شهر مکه

به هنگام ورود به شهر مکه باید توجه نمود که به پایان حرم الهی رسیده است امیدوار شود که از عذاب و عقاب الهی در امان می‏گردد و در عین حال این اضطراب را داشته باشد که اهلیت نزدیکی به حرم را پیدا نکرده باشد و بدین سبب او منفور نزد خدا باشد، پس امیدش در هر حال نزدیکی به صاحب خانه باشد که کرامت او شامل همه خواهد شد. او حق زائرش را مراعات می‏کند و کسی را که در جوار خانه‏اش قرار گرفت ‏شریف و بزرگ می‏شمارد.

۹ – نگاه به خانه کعبه

زائر خانه خدا به هنگام ورود به مسجدالحرام و نگاه به کعبه عظمت صاحب خانه را با دل و جان درک کند و خود را در حضور او ببیند و امیدوار به ملاقات حضرت احدیت در آخرت باشد همان ‏طوری که در دنیا زیارت کعبه نصیبش گردید. و نیز در آن لحظه حرکت مردم در صحنه قیامت و رفتن آنان را به سوی بهشت تصور کند که به بعضی اجازه ورود داده می‏شود و برخی را مانع می‏گردند.

۱۰ – طواف کعبه

حاجی به هنگام طواف خود را همانند فرشتگانی که در اطراف عرش الهی طواف می‏کنند بداند و توجه کند که هدف از طواف ابتدا تا انتهایش گردش دل و قلب به دور صاحب خانه است از این‏رو با نام خداوند از حجرالاسود شروع می‏کند و بدان نیز ختم می‏نماید.

۱۱ – لمس حجرالاسود

آنگاه که دست ‏بر روی حجرالاسود می‏کشد و آن را می‏بوسد باید بداند که با خدای کعبه بیعت می‏کند تا از هر عملی که معصیت او را به دنبال دارد دوری کند و تصمیم بر وفای به عهدش را داشته باشد، زیرا هر کس از بیعت ‏با صاحب کعبه تخلف ورزد دچار خشم و عذابش خواهد شد.

«حجرالاسود دست‏ خداوند در روی زمین است مردمی که با آن مصافحه می‏کنند و آن را لمس می‏نمایند گویا دست ‏خدا را لمس کرده‏اند همانند شخصی که دست‏ برادرش را گرفته و کف در کف او نهاده است.»

۱۲ – گرفتن پرده کعبه و تمسک جستن به ملتزم

بعد از لمس و بوسیدن حجرالاسود با اشتیاق و رغبت ‏بیشتر به دیوار کعبه نزدیک شو و بدنت را بدان مماس گردان به امید حفاظت و دوری از آتش جهنم؛ زیرا هر جزئی از بدن که به کعبه بچسبد از عذاب الهی مصون خواهد ماند، پس خود را به پرده کعبه بیاویز و بیشترین درخواست را طلب مغفرت و آمرزش گناهان و ایمنی از عذاب جهنمش قرار ده همانند خطاکاری که دامن بزرگتری را گرفته و با التماس و تضرع و درخواست عفو و بخشش رضایت آن بزرگتر را به دست می‏آورد و آینده خویش را بیمه می‏نماید.

۱۳ – سعی بین دو کوه صفا و مروه

مهمان خانه خدا هنگام سعی بین صفا و مروه خود را همانند شخصی می‏بیند که در آستانه سلطانی در تردد است و انتظار ملاقات با او را دارد این تردد از آن جهت است که می‏خواهد اخلاص خویش را اثبات کند و رضایت و لطف را جلب کند در عین حال نمی‏داند او را به حضور می‏پذیرد یا نه. پس رفت و آمد خویش را تکرار می‏کند و چون خود صاحب ‏خانه هفت مرتبه را معین کرده است ‏بر هفتمین بار بسنده می‏کند.

۱۴ – وقوف در سرزمین عرفات

اجتماع عظیم انسانهای خداجو، مناجات و فریاد و ناله، از هر قوم و ملتی و نیز رفت و آمدهای بسیار زیاد به سوی مشاعر الهی همچون جبل‏الرحمه و… با توجه به اختلاف آراء پیشوایان مذاهب و پیروان آنان اعجاب انسان را برمی‏انگیزاند، او خداجویان را در اداء این واجب الهی در سرزمین عرفات می‏بیند، این صحنه بزرگ حاجی را به یاد صحنه قیامت می‏اندازد، او اجتماع انسانهای آغازین و آخرین را به همراهی انبیاء بزرگوار تصور می‏کند و گویا می‏بیند چگونه هر امتی به دنبال امام خویش است تا او را شفاعت کند.

آن هنگام با چنین تصورات زیبایی، با قلب شکسته خویش، به خدای خود توجه پیدا می‏کنی وخدا اعمال تو را در جمله قبول شدگان قرار می‏دهد دعاهایت را مستجاب و مقبول می‏گرداند و رحمتش را بر تو نازل می‏کند، آرمانهای مقدست تحقق می‏یابد پس موقف عرفات از مواقف شریفه‏ای است که انسان خداجو در آن مکان عظمت‏ شرافت و بزرگی را به دست می‏آورد.

۱۵ – وقوف در مزدلفه «مشعرالحرام‏»

ورود در مشعرالحرام – که جزء حرم مکی است – بعد از برون رفتن از حرم الهی و اجازه مجدد صاحب خانه جهت داخل شدن در حرم او رحمت‏ بازیافته دیگری است، زیرا سرزمین عرفات خارج از محدوده حرم امن است و مشعرالحرام جزء حرم امن می‏باشد در این سرزمین، بر درهای رحمت‏ خداوند نزدیک گشته‏ای، نسیم لطف و رحمت و مهربانی او بر تو بار دیگر می‏وزد.

۱۶ – رمی جمره سرزمین منا

رمی جمره در سرزمین منا جای اطاعت محض در برابر خالق و آفریدگار است. زائر باید اظهار بندگی کند و طوق عبودیت را بر گردن نهد و هیچ‏ گونه وسوسه‏ای را از ناحیه نفس نپذیرد. خود را در جایگاه ابوالانبیاء ابراهیم خلیل می‏بیند، زیرا که شیطان خواست ‏حج او را در این مکان ناخالص کند و او را گرفتار هوای نفسانی نماید. اما خدا فرمان داد تا شیطان را از خود براند. او هم با سنگ، شیطان را از خویش دور کرد و ریشه‏های وسوسه شیطانی را خشکانید.

۱۷ – قربانی در منا

حاجی به منا آمده تا قربانی کند. اما چه چیز را؟ آنچه او را، در راه ایمان ضعیف می کند، آنچه او را در “رفتن” به “ماندن” می خواند، آنچه او را در راه ” مسئولیت” به تردید می افکند، آنچه دلبستگی اش نمی گذارد تا “پیام” را بشنود، تا حقیقت را اعتراف کند.

در زندگیت تنها یک چیز هست که برای به دست آوردنش، از بلندی فرود می آیی، برای از دست ندادنش، همه دستاوردهای ابراهیم وارت را از دست می دهی، آن اسماعیل تو است، اسماعیل تو ممکن است یک شخص باشد، یا یک شی ء، یا یک حالت، یک وضع و حتی، یک ” نقطه ضعف”.

پس حاجی باید آن را قربانی کند تا بنده پاک و خالص خدا شود.

مرحوم شبر در کتاب خود دو فصل دیگر در زیارت مدینه رسول الله(ص) دارد که با آوردن آن اسرار و معارف مناسک را از دیدگاه آن عارف آگاه به پایان می‏رسانیم:

الف- دیدار از شهر پیامبر خدا

آنگاه که از مکه معظمه بازگشتی و به دیدار مدینه منوره پرداختی چون چشمت‏ بر دیوارهای شهر مدینه افتاد، به یاد آور که این همان مدینه‏ای است که خداوند آن را برای پیامبرش انتخاب کرد تا بعد از هجرت در آنجا سکنی گزیند، همان شهری است که پیامبر(ص) واجبات الهی و سیره خویش را در آنجا به اجرا گذاشت. در آن شهر مبارزات و مجاهدتهای زیادی را علیه دشمن انجام داد. دین و شریعت ‏خویش را کامل نمود و در آنجا به ملاقات پروردگارش شتافت و آرامگاه شریفش مزار همگان گردید.

ب- زیارت پیامبر خدا(ص) و ائمه معصومین(علیهم السلام)

زائر پیامبر خدا و ائمه بقیع صلوات الله علیهم به هنگام ورود به حرم لازم است ‏با طهارت خاضعانه و خاشعانه در برابر قبر و ضریح آنان بایستد و آنان را زیارت کند.

توجه داشته باش آنان از حضور تو آگاه هستند؛ ایستادن، نشستن و زیارت تو را می‏بینند، سلام و درود تو را دریافت می‏دارند و به جای خود می‏رسانند پس آنان را زنده در آرامگاه خویش بدان و آن‏گونه زیارت کن که در حال حیاتشان به خدمت می رسیدی، مقام والایشان را در ذهن خود تصور کن کلمات زیبا و موعظه‏های شیرین و دلنشین و نصیحتهای شفا بخششان را به یادآور و همه را به گوش جان بشنو، زیرا که هدایتشان سعادت ‏بخش و آرامش آفرین بوده و خواهد بود.

 

 

نوشته شده توسط در تاریخ دوشنبه, 10th اکتبر 2011 | ۱۶۷۰بازدید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.