سخنرانی منتشر نشده ای از سردار شهید حسن تهرانی مقدم

خدا بخواهد کمر آمریکا را می شکنیم

اکیپ های تعمیر و نگهداری ما که در زمان جنگ برای تعمیرات توپها به خط می رفتند و برمی گشتند امروز فرمانده موشکی جمهوری اسلامی هستند.
مشرق—- این محفل بسیار لذت بخشی است.حداقل برای من بسیار شیرین و لذت بخش بوده دیدن دوستان و یاران قدیمی و استادان خودم، من چند نکته را در محضر شما به صورت تیتروار عرض می کنم که می خواهم درآخر یک نتیجه گیری داشته باشم.

دربخش خمپاره درسپاه قوی ترین کار توسط شهید شفیع زاده انجام شد و این بزرگوار خدمات بسیار ارزنده ای را درگسترش این سلاح درسپاه داشتند، خمپاره ای که خدمت عزیزان عرض می کنم شاید خیلی چیز ساده ای به نظر بیاد ولی در زمان جنگ ارزشش از موشک شهاب ۳فعلی هم بیشتر بوده و گلوله اش هم مهم تر و با اهمیت تر بوده است، پیشکسوت و راه انداز توپخانه درسپاه برادر بزرگوارمون آقا سید اعتصامی هستند و بعداً ما وارد کارهای بزرگتر و حجیم تری شدیم در صورتی که توپخانه در سپاه درتیپ امام حسین (ع) و آتشبار ۱۵۵ را این بزرگوار راه اندازی کرده است و در واقع پیشکسوت توپخانه در سپاه درآن زمان تیپ امام حسین (ع) بود. برادرما آقای اعتصامی و رضایت و شهید قاضی و میرصفیان بچه های بزرگ اول توپخانه سپاه این افراد بوده اند دربخش موشکی هم برادر بزرگوار ما سردار حاجی زاده موشکی سپاه را راه اندازی کردند و در چشم ما باید پیشکسوتان وبزرگان این رسته ها باقی بمانند.
۱۵ فروردین ۶۲ بود در پایگاه گلف اهواز، آقا رحیم بنده را خواستند و ابلاغ راه اندازی توپخانه در سپاه را به من دادند. من هم بلافاصله به سمت شوش راهی شدم و خودم را به سردار فضلی رساندم و از او درخواست کردم که شهید شفیع زاده را دراختیار ما بگذارد که درامور کارهای توپخانه ما را یاری بدهند تا توپخانه سپاه را راه اندازی کنیم که این حرکت، حرکت بزرگی بود و تنها کسی که می توانست این کار را انجام دهد شهید شفیع زاده بود. این بزرگوار تشریف آوردند و من ازطریق ایشان با سردار زهدی آشنا شدم. ایشان دوره عالی توپخانه را در ارتش آموزش دیده بودند از جمله موسسین اولیه توپخانه آقایان عباس سرخیلی و محمد آقایی بودند که از آبادان آمدند و به جمع ما پیوستند و هسته اولیه توپخانه در سپاه تشکیل شد. بنده خدمت شهید زنده اعتصامی هم رفتم و ایشان استقبال خوبی از من نکردند، من هم بچه بودم و من همیشه دورا دور به وجود این نازنین افتخار می کردم.
درآن زمان تیپ امام حسین (ع) پیشتاز بود و مدیریت بسیار قوی ای داشت که توسط شهید خرازی اداره می شد. این مجموعه ای به هم پیوسته و منسجم و قدرتمند بود و وحدت این بچه ها همیشه برای ما مثال زدنی بود و هیچ کسی نمی توانست میان آنها نفوذ کند.
درآن زمان توپهای غنیمتی ما ۱۵۶ قبضه بود که همه آنها در دشت عباس و چناله به غنیمت گرفته شده بود. ما براداران ارتشی را برای آموزش این توپها دعوت کردیم که یک تیم از توپخانه ارتش برای ما اعزام شد و وقتی که توپها را دیدند به ما گفتند که این توپها روسی هستند و آموزشی که ما دیده ایم توپهای آمریکایی بوده است و کاربرد این توپها را نمی دانیم. ما می خواستیم درعملیات بیت المقدس از این توپها استفاده کنیم ولی ما هیچ آموزشی ندیده بودیم. توپهای زیاد با مهمات خوبی داشتیم ولی برای ما کار آمد نبودند که برادر بهمن چیره دست به دلیل تخصصی که داشتند توپها را راه اندازی کردند و مرکز تعمیر و نگهداری توپخانه راه اندازی شد و توپها راهی عملیات شدند. دومین نفری که به یاری ما شتافتند شهید ناهیدی بودند که آموزش های لازم را خیلی با حوصله و صبر برای استفاده از وسایل غنیمت گرفته شده مثل ترتیل های فلزی، دوربین های پاکدو و تجهیزات نشانه روی به ما دادند.
و سومین رکن ما سردار زهدی بودند که مسئول عملیات بودند به دلیل این که آموزش کلاسیک را در ارتش دیده بودند. این عزیز ضمن این که ماموریتهای ذاتی توپخانه و ۴ ماموریت اصلی توپخانه را به ما آموزش دادند. آداب صحبت با ارتشی ها را نیز به ما آموختند.
من به نیکی و بزرگی یاد می کنم ازشهید صیاد شیرازی، درآن زمان برتری درجبهه ها مطلقاً با تیپهای ۹ گانه سپاه بود و کسانی که می جنگیدند بچه های تیپ های سپاه بودندکه بعداً این تیپها تبدیل به لشگر شدند. برتری ارتش در دو بخش بود یکی در بخش های هوایی و هوا نیروز و یکی توپخانه و ارتش حاضر نبود تحت هیچ شرایطی این برتری را از دست بدهد و وارد شدن ما به عرصه برتری ارتش خط ممنوعه ای بود که در آن زمان، علی رغم میل باطنی بسیاری از فرماندهان ارتش شهید صیاد شیرازی با همت و مردانگی و افق بلندی که داشتند این سد را شکستند و ما از کانال شهید صیاد شیرازی وارد عرصه توپخانه شدیم و به دستور شهید صیاد شیرازی وارد ارتش شدیم و اولین دوره عالی توپخانه را آموزش دیدیم و با مفاهیم توپخانه آشنا شدیم.
خاطره ای هم از شهید صیاد شیرازی خدمت عزیزان بگویم. ایشان شاگرد اول دوره آموزشی افسران اعزامی کشورهای خارجی به آمریکا در رسته توپخانه بودند. چندین کشور بودند که افسران خود را برای آموزش به آمریکا می فرستادند از ایران هم شهید صیاد شیرازی توسط سرلشگر مین باشیان اعزام شده بودند که در بین افسران کلیه کشورها ایشان شاگرد اول شدند.
ایشان وقتی که به جلسه امتحان رفتند و امتحان برگزار شد و نتیجه ها آمد و به نمره خودشان اعتراض داشتند چون نمره (A) نگرفته بودند شاگرد اول نمی شدند و یکی از شاگردهای کشورهای دیگر شاگرد اول می شد. مسئول آموزش گفتند دوباره امتحان می گیریم و شما با امتحان موفق حرف خودت را می توانی ثابت کنی. وقتی که وارد اتاق مسئول آموزش شدند سوال ها را برای من نوشتند و از اتاق بیرون رفتند و من شروع کردم به پاسخ دادن سوالات و درهمان هنگام دیدم که کتابی که از روی آن سوال طرح شده بود روی همان میز است درهمین حین که وسوسه شدم برای باز کردن کتاب و نوشتن جواب ها پیش خودم فکر کردم که حتماً به من اطمینان کرده است که کتاب را این جا گذاشته است؛ با خودم جنگیدم و گفتم هیچ چیزی بهتر از پاکی و صداقت نیست و سوالاتم را نوشتم تا تمام شد و در همین هنگام بود که دیدم از پشت پرده بیرون آمد و من را نگاه کرد و گفت شاگرد اول واقعی تو هستی و می خواستم امتحانت کنم من یاد گرفتم که صداقت از آن مسلمانهاست و به شما افتخار می کنم.
در آن زمان ما چهار آتشبار داشتیم که تمام آموزش ها با همین چهار آتشبار بود و کلیه بچه های اعزامی با همین چهار آتشبار آموزش می دیدند و آقای بهمن نقاش چیره دست اولین کاتیوشای ایرانی را به طور کامل با هشت دستگاه تولید قطعات کاتیوشا ساخت و مصطفی نجار آن زمان آمده بودند مرکزتحقیقات فنی ما در موقعیت امیرالمومنین و آقا بهمن اجازه تولید این کاتیوشا را گرفت و یک سال بعد خط تولید کاتیوشا را درکشور راه اندازی کرد و در رژه سال بعد شرکت داد.
بیان این خاطرات باید درسی باشد برای ادامه کار ما، نقاط ضعف و قدرت شناسایی شود و بر مبنای آن حرکت آینده شکل گیرد.
اکیپ های تعمیر و نگهداری ما که در زمان جنگ برای تعمیرات توپها به خط می رفتند و برمی گشتند امروز فرمانده موشکی جمهوری اسلامی هستند. سردار موسویان، سردار زاهدی، سردار حاجی زاده که مسئول نیروی انسانی بود که امروز مسئولیت پدافند سپاه را ایشان برعهده دارند. پس بنابراین عناصر با استعداد توپخانه مسئولیت های پیگیری فعلی در بخش سیستم های تدافعی و تهاجمی جمهوری اسلامی را برعهده دارند.
همین حمید آقای سرخیلی ما مرکز آموزش ترکیبی درشمال آبادان تشکیل داده بود که یادم هست با آقای ذوالقدر همیشه بحث داشتیم ایشان مسئول آموزش سپاه بودند و این مجموعه کارش عالی بود و در ارزیابی موفق بود.
سردار زهدی جمله زیبایی گفتند، تمام قدرت ما منابع نیروی انسانی ماست.
شهید ناهیدی کجا آموزش دیده بود؟ ایشان از نبوغ و استعداد ذاتی خودش استفاده می کرد.
شهید شفیع زاده کجا آموزش دیده بود که خودش به تنهایی یک لشگر بود ماشاالله از این انرژی!
شهید غازی که اصلاً ما مسخ ایشان بودیم دراخلاق، در قدرت فرماندهی، در اخلاق محمدی، درآن سجایا با کرامت های بالای انسانی یک گنج مخفیه بود ایشان، دری بودند که در روی زمین می درخشیدند و زمین برایشان خیلی کوچک بود.
ما در جنگ با شهید غازی تا لحظات آخر با هم بودیم که ما بی لیاقت بودیم در واقع برگشت داده شدیم البته با محمد آقایی، که درآن جا شهید زنده اعتصامی، جانباز شد و شهید غازی هم شهید شد.
درتوپخانه ما برد خوبی نداشتیم به این دلیل که عراق عقبه طولانی و توپخانه لایه به لایه داشت: درعملیات ضد آتشبار که حسین جعفری برادر با اخلاق با برادرمان محمد نواب مسئول عملیات ضد آتشبار با عملیات تکنیکی و تاکتیکی جای توپخانه دشمن را پیدا می کردند ولی برد ما به آنها نمی رسید. ما با شهید یزدانی توپها را درخط اول مستقر می کردیم که بتوانیم ۵۰ گلوله شلیک کنیم و به عقب برگردیم. آقا رحیم ماموریت پیدا کرده بود برای پل طلائیه جدید که گره عملیات خیبر بود و ما طی برآوردی که داشتیم عراق ۱۲۵۰۰۰۰گلوله توپ ظرف شش روز در مجنون جنوبی یا شمالی شلیک کرده بود، یعنی وجب به وجب زمین را بدون اغراق شخم زده بودند.
آقا رحیم گفت افسری از نهاجا سه فروند راکت را طراحی کرده که بمب ۵۰۰ پوندی بود که راکت های هلیکوپتر را با نوار پالت به آن متصل کرده بود و گهواره ای درست کرده بود با تویوتا که این هم موشک استراتژیک جمهوری اسلامی بود و آقای هاشمی آمده بودند آنجا و هر شب هم تاکید می کرد و هر شب عملیات می شد و نیروها نمی توانستند وارد مجنون جنوبی شوند و با زدن پل جدید طلائیه باید عقبه آنها را قطع کنیم تا نیروهایی که در منطقه طلائیه هستند از جنوب جفیر به منطقه نشئه وارد شدند. ما با آقای محمد آقایی و آقای اعتصامی و حسن غازی رفتیم تا ببینیم آخرین وضعیت چیست و خط ما کجاست، کجا می توانیم راکت ها را مستقر کنیم چون برد آن ها سه کیلومتر بود و باید به خط اول می رفتیم به دلیل این که تا طلائیه چند کیلومتر بود و در آن جا بود که من دیدم شهید غازی لباس سپاه را به تن داشت و موهایش را کوتاه کرده بود جوری که انگار دعوت به میهمانی شده بود.
و نتیجه ای که از صحبت هایم می خواهم بگیرم:
افتخار کردن به گلوله و لوله توپ درحال حاضر مثل فخر فروختن عرب ها به زیادی قبور می ماند! امروز اگر ما در مقابل آمریکا و در منطقه حرفی برای گفتن داریم چون دیگر دشمن ما عرب ها و صدام حسین و ترکیه نیست. دشمن ما یک دشمن قوی است به نام آمریکا، آمریکایی ها هم سیل نیروهای نظامی را روانه ایران نمی کنند.
امروز یک شلیک، یک هدف و یک انهدام تاثیرگذار است. اگر می توانید، درعرصه نبرد هستید، اگر نمی توانید بروید تجهیز شوید و فکر اساسی بکنید و هر روزی که شروع کنید دیر نیست.
مثالی برای شما می زنم. بچه های شما رفتند و موشکی جمهوری اسلامی را راه انداختند. سیستم موشکی که مستشاری اداره می شود دراختیار چند ابر قدرت بیشتر نیست. امروز سرطراح های موشکی دراختیار سپاه هستند. کارهایی که آقای حاجی زاده در پدافند انجام داده اند را بروید و ببینید.
امروز پیام ما به شما این است که شما خیلی بزرگ هستید و استعدادهای درخشان دارید. شهید ناهیدی های خیلی زیاد هستند. شفیع زاده هستند. شهید غازی ها هستند باید قدرشناس باشید و این استعدادها را درجهت سازماندهی استفاده کنید که کمر آمریکایی ها را بشکنیم، اگر خدا بخواهد می شود. ما باید درصحنه نبرد آن چه در تصورآمریکایی ها هست، چیز دیگری از آب در بیاییم یعنی در دکترین آمریکایی ها معادله شما صدق نکند.
ما باید درکار خود انقلاب کنیم و این انقلاب را باید با شروع کردن از آنچه که دوستان شما در پدافند انجام دادند ببینید و سمینار تخصصی بگذارید. توپخانه نوین متناظر با جنگ آمریکایی چیست؟ تعریف کنید و بعد وزارت دفاع را داخل بحث کنید. ما درموشکی وزارت دفاع را کشاندیم به آن چه خواسته ماست نه این که بنشینیم و ببینیم آنها چه می خواهند.
درعملیات فتح المبین خمپاره ما با گلوله تام بلاش که بردش ۶۴۰۰ متر بوده و عراقی ها آمده بودند در ۵/۷ کیلومتری روی ارتفاعات میشداغ و ارتفاعات شمال فکه و ما دیدیم که برد ما به آنها نمی رسد. خمپاره را می بردیم از خط اول عراق رد می شدیم. می رفتیم بین خط اول و دوم عراق این افتخار و خلاقیت ماست.
باید از این بچه ها در قسمت نرم افزاری و از وزارت دفاع در قسمت سخت افزاری استفاده کرد و توپخانه را به جایی رساند که اگر افراد وارد صحنه بشود دشمن فقط فکر عقب نشینی و از هم پاشیدگی خود را بکند با توکل به خدا.خدا ان شاالله به زحمات و بازوهایتان برکت بدهد.
¤ این سخنرانی درسال ۱۳۸۷ درجمع پیشکسوتان توپخانه و موشکی سپاه انجام شده است.
نوشته شده توسط در تاریخ یکشنبه, 18th دسامبر 2011 | ۱۷۸۲بازدید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.