بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ى قضائیه

به‌مناسبت سالروز شهادت آیت‌الله بهشتی و یاران و روز قوه قضائیه؛
مشهد مقدس، حرم مطهر رضوی، تالار اماکن متبرکه.

بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحیم

هفته‌ى قوه‌ى قضائیه و این دیدار سالیانه، فرصت مغتنمى است براى اینکه هم تجلیلى بکنیم از شهید بزرگوار و عزیزمان، شهید بهشتى و شهداى هفتم تیر ـ که بحمداللّه‌ قوه‌ى قضائیه‌ى ما مفتخر است به اینکه سالروز خود را در یک چنین مناسبت پرمغز و پرمعنائى قرار داده است ـ و هم تشکر کنیم، تقدیر کنیم، اظهار اخلاص کنیم به تلاشهاى وسیع و مستمر عزیزانِ فعال در قوه‌ى قضائیه؛ قضات محترم، کارکنان گوناگون، مدیران برجسته، و شخص محترم رئیس قوه‌ى قضائیه، جناب آقاى آملى، که بحمداللّه‌ از لحاظ فکر و علم و نشاط کار و ابتکار و بسیارى از خصوصیات مهمِ در مدیران کلان، برجسته هستند. یاد آن عزیزان را گرامى میداریم و بخصوص شهید بهشتىِ بزرگوار را تجلیل میکنیم، احترام میکنیم. ایشان حقا و انصافا شخصیت بزرگى بودند، برجسته بودند و در همان دورانِ محدودِ مدیریت بر قوه‌ى قضائیه، بناهاى مستحکمى را بنیانگذارى کردند، پایه‌گذارى کردند؛ و این به نام این بزرگوار خواهد ماند؛ و عبرتى است براى ما، که سعى کنیم با تلاش و با ابتکار، از زمانهاى محدود استفاده کنیم براى کارهاى بزرگ و ماندگار. همچنین همصدا و همسخن با رئیس محترم قوه‌ى قضائیه، از شما کارکنان محترم قوه، مدیران ارشد، مدیران میانى، قضات محترم و پاکدامن و شریف تشکر میکنیم و امیدوار هستیم که این تلاشها و همتهاى شما بتواند مسئله‌ى اساسى کشور را که اجراى عدالت قضائى در سرتاسر کشور است، تحقق ببخشد.

اگر ما بخواهیم همه‌ى آرزوهاى خودمان را در مورد مسئله‌ى قضاء در کشور، در یک جمله خلاصه کنیم، این کلمه‌ى «ارتقاء قوه‌ى قضائیه» محصول این خلاصه‌گیرى است. ما باید قوه‌ى قضائیه را به طور دائم ارتقاء ببخشیم. همه‌ى این گزارشهاى خرسند کننده‌اى که چه امروز شنیدیم و چه آنچه که در گزارشهاى مکتوب و شفاهى به ما میرسد، به جاى خود در خور تقدیر و سپاس است؛ لیکن آنچه که متوقع است، ارتقاء قوه‌ى قضائیه است به معناى کفایت عدل قضائى در کشور؛ این هم ممکن نخواهد شد، حاصل نخواهد شد، مگر آن وقتى که انسان خروجى‌هاى آن را مشاهده کند. همه‌ى این مقدمات براى این است که در جامعه‌ى ما عدالت قضائى تحقق پیدا کند. اگر عدالتِ قضائى شد، مفاسد برچیده خواهد شد، افراد ناصالح از دست‌اندازى به مراکز حیاتى جامعه دستشان کوتاه خواهد شد؛ صلحاء در مراکزى که شایسته‌ى آن هستند، قرار خواهند گرفت. همه‌ى اینها بسته به تمامیت و کمال قوه‌ى قضائیه است. واقعا اگر نظام اسلامى بتواند قوه‌ى قضائیه را آنچنانى که نظر اسلام است، آنچنانى که در منابع دینى و فقهى ما مطرح شده است، بسازد و سامان بدهد، اکثر مشکلات جامعه‌ى ما ـ و هر جامعه‌اى ـ برطرف خواهد شد؛ مشکلاتى که ناشى از طغیانهاست، ناشى از خودخواهى‌هاست، ناشى از تعدى‌ها و تعرضهاست، برطرف خواهد شد. بنابراین هدف باید ارتقاء قوه‌ى قضائیه باشد. به هیچ حدى نباید قانع شد، تا آن وقتى که برسیم به سقف مطلوب. باید به سقف مطلوب برسیم. و به نظر من اگرچه این راهى طولانى است، اما قابل وصول است. اینجور نیست که ما بگوئیم خودمان را و دیگران را داریم به یک آرزوى دست‌نیافتنى دعوت میکنیم؛ نه، قابل وصول است. شما میتوانید. در کشور، ظرفیت و استعداد یک چنین چیزى وجود دارد. باید با تلاش، با ابتکار، با خسته نشدن، با به‌کارگیرى امکانات و اشخاص و شخصیتهاى داراى ظرفیت، این راه را پیمود و پیش رفت.

براى مجموعه‌ى این کار، زیرمجموعه‌هائى وجود دارد، که به بسیارى از آنها رئیس محترم قوه اشاره کردند؛ و من خرسندم از اینکه مى‌بینم توجه به این نقاط لازم وجود دارد، تلاشهائى هم براى آنها انجام گرفته ـ همچنان که در این گزارش مشهود بود؛ و چقدر خوب است که این گزارش و امثال آن در معرض افکار عمومى هم قرار بگیرد و معلوم بشود که این کارها دارد انجام میگیرد یا انجام گرفته است ـ لیکن من دو سه تا نکته را مورد تأکید قرار میدهم.

یکى مسئله‌ى برنامه‌ى جامع است، که ایشان اشاره کردند. اگر قوه‌ى قضائیه براى ارتقاء خود، براى آن سرمنزلى که میخواهد به آن دست پیدا کند و برسد، یک برنامه‌ى جامع و کامل و دقیق و همه‌جانبه نداشته باشد، پیمودن این راه یا ممکن نیست و با تناقضهاى گوناگونى مواجه خواهد شد، یا بسیار دشوار خواهد بود. بنابراین برنامه‌ى جامع لازم است. این کارِ بزرگى است. رئیس محترم قوه در اولِ قبول این مسئولیت هم همین را گفتند و اعلام کردند. البته در آخرین گزارشى که به من دادند، گفتند اخیرا برنامه‌ى پنجساله ابلاغ شده؛ لیکن حالا در بیانات ایشان شنیدیم که بناست ابلاغ کنند. این کار نباید تأخیر بیفتد. این کار، بسیار کار مهمى است. برنامه‌ى جامع، اساسى‌ترین کارهاست.

نکته‌ى اساسى این است که تهیه‌ى برنامه‌ى جامع، یک مسئله است؛ باز کردن مسیرهاى تحقق و عملیاتى شدن این برنامه، یک مسئله‌ى دیگر است. نباید به مجرد اینکه برنامه تنظیم شد و ابلاغ شد، احساس آسودگى کنیم؛ بگوئیم خب، این کار بزرگ انجام گرفت؛ نه، برنامه‌ى جامع، یک نسخه است؛ این نسخه باید پیچیده بشود، تکلیف اجزاء آن به طور دقیق مشخص بشود و مصرف بشود. در بخشهاى مختلف بایستى این پیگیرى بشود تا این برنامه‌ى جامع تحقق پیدا کند و عملیاتى شود.

به نظر من، در عملیاتى کردن برنامه‌ى جامع و هر آنچه که در داخل این برنامه هست ـ که من به دو سه نکته‌ى دیگر اشاره خواهم کرد ـ لازم است شتاب صورت بگیرد. توصیه به شتابزدگى نمیکنیم؛ اما شتابنده بودن حرکت، غیر از شتابزدگى است؛ با حوصله، با دقت، اما بدون تأخیر. یعنى «عدم تأخیر» را به عنوان یک اصل باید در کارها قبول کنیم. تأخیر باید تحقق پیدا نکند. طبق اصطلاحات رائج در اخلاقیات اسلامى، تسویف ـ «سوف افعل، سوف افعل»؛ خواهم کرد ـ نباید باشد؛ باید انجام بگیرد. آن وقتى که به نقطه‌ى تشخیص و تحقیق رسیدیم، باید بلافاصله در اجرا اقدام بشود و تأخیر نبایستى صورت بگیرد.

یک نکته‌ى دیگرى که من در مورد ارتقاء قوه‌ى قضائیه عرض میکنم ـ البته قبلاً هم بارها مورد تأکید قرار گرفته، لیکن چون مهم است، تکرار میکنیم ـ مسئله‌ى اتقان احکام است. احکام دادگاه‌ها بایستى مطلقا از سهل‌انگارى و سهل‌گیرى به دور باشند. شما به عنوان یک قاضى محترم، حکمى که صادر میکنید، باید جورى باشد که اگر این حکم بنا باشد در معرض دیدِ متخصصین امور فقهى و حقوقى قرار بگیرد، شما هیچ دغدغه‌اى نداشته باشید؛ مطمئن باشید به این حکمى که صادر کرده‌اید. قاضى وقتى از دانش لازم برخوردار است و مراقب کار خود و حکم خود هم هست، باید جورى باشد که همان وقتى که این حکم صادر شد، حاضر باشد آن را در معرض دیدِ همه‌ى کارشناس‌ها و متخصصین قرار بدهد و بتواند از حکمِ خودش دفاع کند. اتقان حکم باید اینجور باشد. اندک سستى و ضعف در حکم، به کل بناى دستگاه قضائى ضربه وارد میکند. یک وقتى عرض کردیم؛ نقض مکرر احکام دادگاه‌هاى بدوى در دادگاه‌هاى تجدیدنظر یا در دیوان عالى کشور، نشان دهنده‌ى این است که یا احکام دادگاه‌هاى بدوى از لحاظ محتوائى نقص دارند و از اتقان برخوردار نیستند، یا از لحاظ شکلى نقص دارند و مقررات رعایت نشده. تصمیم بر این معنا بایستى در سرتاسر قوه رواج داشته باشد و مورد اذعان و قبول و پیگیرى باشد که احکام، اتقان داشته باشند.

یک مسئله‌ى مهم در مسائل قوه‌ى قضائیه، مسئله‌ى زندانهاست. زندان، یک مجازات است. محبوس کردن انسان، محدود کردن او، یکى از مجازاتهائى است که در قانون جزائى ما هست، در مواردى در فقه اسلامى هم وجود دارد؛ ایرادى هم ندارد. ما باید کارى کنیم که اولاً این چیزى که به عنوان جزاى عمل و مجازات براى افراد تحقق پیدا میکند، در غیر موارد مجازات، مطلقا تحقق پیدا نکند. البته در قانون مواردى هست که در صورت توجه اتهام، به خاطر دلائلى، بازداشتهاى موقتى انجام میگیرد؛ اما در این بازداشتها، «موقت بودن» به معناى دقیق کلمه و به آن معنائى که روح قانون متوجه به آن است، باید رعایت شود. ممکن است کسى بگوید خب آقا، پنج ماه، شش ماه هم «موقت» است دیگر. بله، ده سال هم به یک معنا «موقت» است؛ اما آن قانونى که موقت بودن بازداشت را قید میکند، کوتاه بودن این زمان در آن مندرج است. یعنى چون چاره‌اى نیست و ناچاریم به خاطر این اتهام، به خاطر دلائل و استدلالى که پشت این حرف هست، بایستى قبل از اثبات جرم، زندانى شود، لیکن باید در کوتاه‌ترین زمان، آن هم با رعایت شرائط قضائى انجام بگیرد. این نکته باید مورد توجه قرار بگیرد.

در مواردى که مشکلات، مشکلات مالى است و اعسار وجود دارد ـ یکى از بحثهائى که با دوستان داشتیم، این بوده است که آیا باید اعسار اثبات شود تا اینکه مجازات برداشته شود؟ این مسئله مشکلاتى را به دنبال خواهد داشت ـ در آن مواردى که جرمى به معناى واقعى کلمه اتفاق نیفتاده است، نباید ما متوسل به زندان شویم. در مجموعه‌ى قوه‌ى قضائیه کارى کنید که مجازات زندان به حداقل برسد؛ این احتیاج دارد به تدبیر. البته تدابیرى اتخاذ شده؛ بعضى درست، بعضى نادرست ـ که نمیخواهیم وارد جزئیات و مسائلش بشویم ـ  لیکن مجموعا زندان یک پدیده‌ى نامطلوب است؛ مشکلات زندان، تبعات زندان، تبعاتى که براى خود زندانى پیش مى‌آید، تبعاتى که براى خانواده‌ها پیش مى‌آید، تبعاتى که براى محیط کار پیش مى‌آید. بنابراین سیاست قوه‌ى قضائیه را این قرار بدهید و دنبال کنید؛ فکر کنید، راه پیدا کنید، علاج‌جویانه؛ یکى باید این باشد که مسئله‌ى زندان حل شود؛ هم از جهت اینکه جنبه‌ى مجازاتىِ زندان تبدیل نشود به یک شى‌ء دیگر؛ دوم اینکه هرچه ممکن است، مجازات زندان کاهش پیدا کند و تبدیل بشود به مجازاتهاى دیگر، تا تبعات زندان دامنگیر جامعه نشود.

یک مسئله‌ى دیگرى که در مورد قوه‌ى قضائیه مهم است ـ البته مخاطب این، فقط قوه‌ى قضائیه نیست؛ بیشتر، دستگاه‌هاى تبلیغاتى‌اند ـ مسئله‌ى آبروى اشخاص است. خیلى باید مراقب حفظ آبروى اشخاص بود. شریعت اسلامى عِرض مؤمن را در ردیف جان او قرار داده. نباید قوه‌ى قضائیه، دستگاه‌ها، دادگاه‌ها و دستگاه‌هاى ادارى قوه‌ى قضائیه، تحت تأثیر جوسازى تبلیغات رسانه‌ها قرار بگیرند. خب، رسانه‌ها انصافا در این زمینه مشکلاتى دارند؛ بخصوص حالا که این پایگاه‌هاى رایانه‌اى راه افتاده، مشکلاتى وجود دارد؛ یعنى خیلى امورِ لازم‌الرعایه، رعایت نمیشود؛ حقیقتا اینجور است؛ این جزو نواقص زندگى ماست، نواقص کار ماست. خب، این در جاى خود علاج دیگرى دارد؛ علاج مسئله‌ى شایعات و کارهائى که در مطبوعات و غیر مطبوعات انجام میگیرد، مقوله‌ى جداگانه‌اى است؛ اما قوه‌ى قضائیه نباید تحت تأثیر قرار بگیرد. اگر چنانچه همه‌ى مطبوعات، همه‌ى پایگاه‌هاى رایانه‌اى که فضا درست میکنند، جو درست میکنند، افکار عمومى میسازند، به یک سمتى هل دادند، قوه‌ى قضائیه، آن دادگاه خاص یا دادسرائى که حالا مسئول پیگیرى یک پرونده است، بایستى کار خودش را انجام بدهد؛ هیچ تحت تأثیر نباید قرار بگیرد. این نکته‌ى بسیار اساسى‌اى است. اسم آوردن از متهمین، قبل از اثبات جرم، یا اسم نیاوردن، اما جورى بیان کردن که مثل اسم آوردن است، اینها اشکال دارد، ایراد دارد؛ اینها ارتقاء قوه‌ى قضائیه و دستگاه قضاى کشور را یقینا دچار اختلال میکند. این هم یک نکته است که حتما بایستى مورد توجه قرار بگیرد.

یک مسئله‌ى دیگرى که در قوه‌ى قضائیه هست ـ و دیدم که مورد توجه رئیس محترم قوه هم هست؛ لیکن باید روى این، کار جدى‌ترى انجام بگیرد ـ مسئله‌ى کادرسازى براى مناصب مدیریتى و مناصب بالاى قوه‌ى قضائیه است؛ تربیت انسانهاى صالح، بخصوص براى مناصب مدیریتى؛ والاّ در مجموعه‌ى قوه، امر خیلى لازم و مهمى است. از حوزه‌ها، از دانشگاه‌ها باید استفاده بشود. شخصیتهاى برجسته بحمداللّه‌ کم نیستند، استعدادهاى جوشان در جامعه‌ى ما کم نیست. این هم یک مسئله است که باید مورد توجه قرار بگیرد. ان‌شاءاللّه‌ براى این، کار بشود، سرمایه‌گذارى بشود، برنامه‌ریزى بشود.

یک نکته هم که به نظر من نکته‌ى اساسى‌اى است ـ اگرچه به کارکرد قوه‌ى قضائیه ارتباط پیدا نمیکند، اما به حرکت و مسیر کلى قوه، چرا، ارتباط پیدا میکند ـ همکارى قوا با یکدیگر است؛ امروز کشور به این احتیاج دارد.

من به شما عرض کنم؛ امروز قدرتهاى زورگوى عالم به این نتیجه رسیده‌اند که باید همه‌ى توان خودشان را صرف کنند، شاید بتوانند ضربه‌اى، خدشه‌اى بر جمهورى اسلامى وارد کنند. یعنى شیطان همه‌ى نیروهاى خود را متمرکز میکند براى مقابله‌ى با این حرکت عظیمى که وجود جمهورى اسلامى و بقاء جمهورى اسلامى و پیشرفت جمهورى اسلامى در دنیا به وجود آورده است. این را اگرچه اقرار نمیکنند، اما تشخیص میدهند. این بیدارى‌اى که در دنیاى اسلام به وجود آمده است، این شوق و میلى که در توده‌هاى مردم نسبت به آرمانهاى اسلامى و هدفهاى اسلامى به وجود آمده، تشخیص میدهند که این به خاطر حضور جمهورى اسلامى در افکار عمومى دنیاى اسلام است. هر کار علمىِ مهمى که شما انجام میدهید، هر موفقیت اجتماعى یا سیاسى‌اى که شما به دست مى‌آورید، هر حرکت عظیم اجتماعى‌اى که در داخل کشور انجام میگیرد ـ از قبیل انتخاباتهاى پرشور ـ هر ایستادگى و مقاومتى که جمهورى اسلامى در مقابل زورگوئى‌هاى استکبار انجام میدهد که در دنیاى اسلام منعکس میشود، هر کدام از این کارهاى بزرگ یک مشوقى است براى ملتها که بر پایه‌ى اسلام دنبال استقلال باشند. ملت ایران، اسلام را به عنوان پرچمى براى پیشرفت ملتها معرفى کرده؛ این را دشمنان میفهمند؛ لذا متمرکزند براى اینکه این کانون اصلى را از رونق بیندازند. همه‌ى این جنجالهائى که در قضایاى مختلف ملاحظه میکنید ـ در قضیه‌ى حقوق بشر، در قضیه‌ى انرژى هسته‌اى و بقیه‌ى قضایا ـ به خاطر این مقابله است. البته اسم خودشان را هم میگذارند «جامعه‌ى جهانى»! جامعه‌ى جهانى نیست؛ چند تا قدرت زورگوى دنیایند؛ آمریکاست و چند قدرت دنبال‌روِ آمریکا در این گوشه و آن گوشه‌ى دنیا.

در مقابله‌ى با جمهورى اسلامى، همه‌ى تلاش خودشان را دارند به کار میبرند؛ هدف هم این است که نظام مقدس جمهورى اسلامى را از پشتیبانى مردم ـ از این پشتوانه‌ى عظیم ـ محروم کنند. این تحریمها و اینها که مشاهده میکنید، هدف اصلى‌اش این است. البته بدروغ ادعا میکنند که هدف تحریمها، مردم نیستند: میخواهیم به مردم ضربه وارد نیاید. مثل بقیه‌ى ادعاهاشان، این هم دروغ و فریب و خدعه است. نه؛ اتفاقا هدف اصلى، مردمند. فشارها براى این است که مردم را به ستوه بیاورند، مردم را دچار مشکلات کنند، تا از نظام جمهورى اسلامى دل ببُرند؛ رابطه‌ى قلبى آنها با نظام جمهورى اسلامى قطع شود. البته به فضل الهى، به حول و قوه‌ى الهى، در این میدان هم شکست خواهند خورد. مردمِ ما را نمیشناسند، مسئولینِ ما را نمیشناسند. این خدعه‌ى دشمن، براى مردم افشاءشده است؛ میدانند که امروز هدف این است که مردم را خسته کنند؛ لذا مشاهده میکنید، ملاحظه میکنید که پافشارى مردم و حضور مردم در میدانهاى مختلف، پرشورتر است. مسئولین هم مشغولند. حقا و انصافا مسئولین در مقابله‌ى با تلاش دشمن، تلاش خودشان را دارند میکنند.

امروز آمریکا همه‌ى نیروى خود را متمرکز کرده است براى اینکه بتواند به خیال خود جمهورى اسلامى را محاصره‌ى اقتصادى کند. خودشان محاصره‌اند، خودشان دچار مشکلند. امروز اروپا و آمریکا دچار مشکلات اساسى و غیر قابل حلند؛ حقیقتا هم مشکلات آنها قابل حل نیست. وضع آنها با وضع ما فرق میکند. ما بحمداللّه‌ همه چیز داریم. ما امکانات داریم، ثروت داخلى داریم، مردمِ خوب داریم، منابع مالى داریم، منابع انسانى داریم، بدهکارى جهانى نداریم. امکانات کشور، امکانات بسیار خوبى است. اذیت دشمن، تلاشى که دشمن میکند، براى این است که بتواند دسترسى جمهورى اسلامى را به این امکانات کاهش بدهد. تلاش مسئولین ما هم این است که این توطئه‌ى دشمن را خنثى کنند؛ ان‌شاءاللّه‌ موفق هم میشوند، تلاش خوبى هم دارد انجام میگیرد.

در یک چنین شرائطى، آنچه که براى کشور ما لازم، فریضه و قطعى است، این است که همه‌ى دستگاه‌هاى مسئول در کشور براى مقابله‌ى با این تمرکز دشمن، دست به دست هم بدهند؛ اینها در اینجا بر نقطه‌ى حق تمرکز کنند. هرگونه واگرائى نیروها از یکدیگر، واگرائى قواى سه‌گانه از یکدیگر، به ضرر کشور است، به ضرر نظام است. همه باید با هم همکارى کنند، همه باید به هم کمک کنند. دولت، مجلس، قوه‌ى قضائیه، همه در یک جبهه قرار دارند؛ آن جبهه، جبهه‌ى دفاع از اسلام است؛ دفاع از ملت عزیز و شریف است؛ دفاع از استقلال کشور است؛ دفاع از هویت انقلاب است، که به ملت ما و مردم ما هویت داد، بلکه به امت اسلامى هویت داد. امروز اهداف برجسته‌ى ما اینهاست. لذا باید همکارى انجام بگیرد.

بعضى از بگومگوها، بعضى از خدشه‌هائى که در کار یکدیگر میکنیم، کاملاً قابل خط خوردن از صفحه‌ى همکارى‌هاست؛ اینجور نیست که یک چیزِ اساسى و اصولى باشد؛ غالبا توهّمات است. شما به عنوان قوه‌ى قضائیه، سهم خودتان را به طور کامل ایفاء کنید.

اگر چنانچه هر یک از بخشهاى مختلف کشور، کار خودشان را متوقف کنند به کار طرف مقابل و طرفهاى مقابل، هیچ کارى انجام نخواهد گرفت. ما بگوئیم چون دیگرى به وظیفه‌ى خودش عمل نکرده، ما هم کم بگذاریم، کوتاه بگذاریم؛ نه، ما وظیفه‌ى خودمان را به طور کامل انجام بدهیم. این، علاوه بر اینکه یک اداى وظیفه‌ى الهى و اداى حق الهى است، کمک هم میکند به این که دیگران هم وظیفه‌ى خودشان را به طور کامل محقق کنند و انجام بدهند.

این توصیه‌ى ماست؛ امیدواریم که ان‌شاءاللّه‌ خداوند متعال به شما، به ما، به همه‌ى آحاد مسئولین توفیق بدهد که حق بزرگ این ملت را ان‌شاءاللّه‌ ادا کنند و حق بزرگ اسلام را ادا کنند. مطمئن باشید که موفق هم خواهید شد. خداى متعال وعده فرموده است و وعده‌ى الهى هیچ تخلفى ندارد و مسلّما وعده‌ى الهى تحقق پیدا خواهد کرد. وعده‌ى الهى، نصرت حق و اهل حق است. کسانى که در راه حق تلاش میکنند، خداى متعال، هم به اینها کمک میکند، هم هدایتشان میکند، هم آنها را دستگیرى میکند و هم ضامن شده است که آنها را به هدف برساند. امروز هم کار ملت ایران، مسئولین، این سواد عظیم کارکنان و مسئولان دستگاه نظام در بخشهاى مختلف این است. انصافا نیتهاشان نیتهاى بسیار خوب، و تلاشهاشان تلاشهاى صادقانه است؛ امیدواریم خداى متعال هم برکت ببخشد.

از خداى متعال مسئلت میکنیم که ان‌شاءاللّه‌ به همه‌ى شما توفیق بدهد و روزبه‌روز درهاى فتوحات عالى را براى شما بیشتر باز کند و بتوانید ان‌شاءاللّه‌ وظائف مهمى را که بر دوش شماست، به بهترین وجهى انجام بدهید.

والسّلام علیکم و رحمهاللّه‌ و برکاته

نوشته شده توسط در تاریخ چهارشنبه, 27th ژوئن 2012 | ۱۰۷۵بازدید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.