هروله ۱۳ ساله، از اصلاحات تا فتنه

 

حبیب ترکاشوند

شاید بیشترین واژه‌ای که خاتمی طی ۸ سال ریاست خود بر زبان راند، کلمه «آزادی» بود.

جریان فتنه سال ۸۸ هر روز که از آن سپری می‌شود در ذهن آحاد ملت کمرنگ‌تر شده و دیری نخواهد پایید که کورسویی از یک خاطره بیشتر در ذهن آنان باقی نماند. فتنه‌ای که حاصل توهم و عدم تمکین به قانون عده‌ای از خواص جامعه ماست که در ادبیات سیاسی ایران به اصلاح‌طلب شهره شده‌اند. طیفی که از سال ۷۶ در کشورمان متولد شد و پس از چندسال رشد و نمو با ساختارشکنی‌ها و رفتارهای متناقض که می‌توان از آن به «نفاق جدید» یاد کرد، موجبات طرد خود از سوی توده مردم را فراهم ساخت و طی پنج سال گذشته انواع ترفندها را آزمایش می‌کند که حاکمیت گذشته را برای اجرایی کردن تئوری‌های زاویه‌دار خود با اصول انقلاب به‌دست آورد.

پارادوکس امروزی رهبر اصلاحات

پس از آنکه خاتمی مجبور شد تا به‌جای خود میرحسین موسوی را رهسپار رقابت در انتخابات کند و با شکست این جریان، آنان نتوانستند این شکست را تحمل کرده و با نافرمانی و اغتشاش‌طلبی سعی کردند نظام را به مبارزه بطلبند اما پس از چندماه فقط عده‌ای بهایی و سلطنت‌‌طلب از آن لشکر ۱۳میلیونی برایشان باقی ماند که حتی جرأت خروج از منزل را نیز ندارند، حال خاتمی سخت در تلاش است تا آب رفته به جوی را برگرداند و با به حاشیه کشیدن نام جنبش سبز و موسوی و مطرح ساختن مجدد اصلاحاتی که خود رهبری آن را برعهده داشت، جایگاه حاکمیتی همفکرانش درنظام را فراهم سازد. بدین‌منظور حربه پیروی از خط امام و انقلاب را به‌عنوان نقابی جدید برگزیده‌اند تا شاید با این ترفند بتوانند جایگاه خود را در کشتی نظام محکم سازند. اما آیا واقعاً این طیف به اندیشه‌های مستحکم امام و انقلاب اعتقاد دارد یا این الفاظ، ماسکی است که اکنون مصلحت است بر چهره خود بزنند؟ برای کاوش حقیقت این امر بدنیست قدری به گذشته برگردیم و اندکی از اندیشه‌ها و رفتار شخص وی و دولت برآمده از اندیشه‌های او را بازخوانی کنیم.

حاکمیت اصلاحات و رواج ایسم‌های غرب

آن روزی که وزیر ارشاد دولت کوپنی که سالیانی بود درکتابخانه ملی منزوی شده بود با رأی تعجب‌آور، ردای ریاست‌جمهوری را برتن کرد کمتر کسی باور می‌کرد که وی و دولتش در تضاد کامل با گفتمانی که هم‌مسلکانش در زمان جنگ مطرح می‌کردند، به‌یکباره با استقبال از اندیشه‌ها و مکاتب غربی، به ادبیات رایج مرسوم انقلاب و امام پشت کند.مستقر شدن دولت اصلاحات پس از چندی روزنامه‌های زنجیره‌ای را برای نظام به ارمغان آورد که صفحات هر روز آنها پر بود از ترویج لیبرالیسم، اومانیسم، فمینیسم، پلورالیسم و… در مجموع هرمکتبی که برآمده از فرهنگ غربی بود تقدیس شده و فرهنگ دینی مبتنی بر وحی تخریب می‌شد. شخص خاتمی وادادگی خاصی نسبت به فرهنگ غرب داشت و تمام سعی خود را برای حاکمیت اسلامی سازش‌پذیر با مکاتب غربی به‌کار گرفت.روزنامه سلام سوم اردیبهشت ۷۵ به نقل از خاتمی می‌نویسد: «توسعه به معنای امروزی‌اش میوه و یا شاخ و برگ درخت تمدن جدید است. اگر آن تمدن آمده توسعه هم خواهد آمد، به این معنا، سخن کسانی که می‌گویند ابتدا باید خرد غربی را پذیرفت تا توسعه بیاید سخن بیراهی نیست و این سخن را کامل کنم که علاوه بر خرد و بینش غربی باید منش غربی متناسب با این بینش را نیز پذیرفت.» خاتمی شهریور ۷۸ می‌گوید: «شما برای اینکه بتوانید پیشرفت کنید راهی جز راه غرب ندارید و راه غرب یعنی پذیرش خرد‌غربی

اولویت آزادی بر دین در نگاه خاتمی

شاید بیشترین واژه‌ای که خاتمی طی ۸ سال ریاست خود بر زبان راند، کلمه «آزادی» بود. البته آقای خاتمی هیچ پیشوند و پسوندی برای آزادی مطرح نمی‌ساخت تا هرکس از ظن خویش یار وی شود. اما وقتی سخن صریح او در دانشگاه تهران که گفت: «اگر دین هم در برابر آزادی قرار گیرد این دین است که باید محدود شود نه آزادی(!)» را می‌شنویم متوجه می‌شویم که آزادی موردنظر خاتمی برگرفته از اندیشه‌های ناب اسلام نیست بلکه او دقیقاً کلمه‌ای را بازگو می‌کند که طی قرن‌های اخیر تئوریسین‌های غرب برای مهار حکومت‌های دینی و اسلامی مطرح می‌سازند.

نگاه خاتمی به مقوله حجاب

اگر امروزه شاهد برخی ناهنجاری‌ها در باب حجاب و پوشش زنان هستیم، قطعاً نقطه جهش آن دولت اصلاحات است که اندیشه‌های خاتمی و اشخاصی مانند مهاجرانی بر وی حکومت می‌کردند. شاید برخی تصور کنند که این تغییرات اجتماعی و گذشت زمان است که باعث می‌شود در پوشش و باورهای اجتماعی تغییر ملموسی حاصل شود و دولت اصلاحات در این قصه دخیل نیست اما وقتی مصاحبه خاتمی با شبکه ان‌اچ‌کی را می‌خوانیم که می‌گوید: «اگر این حجاب و پوشش مانع حضور زن و بروز شخصیت زن شود، قطعاً مضر است… مشکل این نیست که زنان چگونه لباس بپوشند مشکل این است که زنان بتوانند در عرصه‌های مختلف حضور داشته باشند» با اوج نگاه زاویه‌دار او با مکتب اصیل اسلامی آشنا می‌شویم و البته اندیشه مهاجرانی وزیر ارشاد او تکمیل کننده این سخنان است که می‌گوید: «نظریه غیرت‌ دینی ویران‌کننده اندیشه و فرهنگ و تمدن است».

خاتمی و پیروی از سروش

وقتی مصاحبه معروف عبدالکریم سروش که از نظر خاتمی ملاصدرای زمان است درباره قرآن انتشار یافت خیلی با تعجب به آن می‌نگریستند، غافل از اینکه ریاست دولت اصلاحات که به قرآن سوگند یاد کرده بود که پاسدار اسلام و قانون اساسی باشد خود قرآن را قابل استناد نمی‌داند. وی در جمع زنان مشارکتی می‌گوید: «این سخن عبدالکریم سروش و مجتهد شبستری که وحی الهام بر پیامبر بوده و ماهیت قرآن بر ما آشکار نیست و نمی‌توان به آن استناد کرد، درست است…»

سکوت خاتمی درباره هتک حرمت حضرت امام (ره)

هنگامی که در ۱۴ خرداد مردم عاشق امام با شعار علیه سران فتنه خواستار جدایی نوه امام از این عناصر می‌شوند، خاتمی و رفقایش آن را هتک حرمت امام و بیت معظم ایشان تعبیر می‌کنند و آه و فغان سرمی‌دهند که حتی حرمت امام نیز نگه داشته نمی‌شود. یا هنگامی که یک سایت گمنام مطلب طنزی درباره سید حسن می‌نویسد فریاد وا امامای رئیس دولت اصلاحات بلند می‌شود، اما وی اگر حافظه‌اش یاری کند حاکمیت او مواجه بود با صدها توهین و افترای زشت به امام راحل و او هرگز کوچک‌ترین اعتراضی به آنان نکرد، بلکه مورد حمایت همه‌جانبه ارکان دولت اصلاحات بودند. محمدرضا خاتمی اندیشه امام را قابل نقد می‌داند، گنجی از لزوم سپردن اندیشه امام به موزه سخن می‌گوید، دفتر تحکیم نورچشمی خاتمی با وقاحت تمام از لزوم محاکمه امام در دادگاه تاریخ به دلیل عبور از قانون اساسی سخن می‌‌گوید، در کنفرانس برلین زشت‌ترین اهانت‌ها به امام می‌شود، اما آیا آقای خاتمی و رفقایش این سخنان را نمی‌شنیدند، یا آنکه اندیشه امام را با اصلاحات موردنظر خود در تعارض می‌دیدند.

خاتمی و حاکمیت مردم

یکی از گفتارهایی که خاتمی مدام بر آن تکیه می‌کرد حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش بود. وی با سوء‌استفاده از جمله حضرت امام یعنی «میزان رأی ملت است» رأی مردم را حتی اگر در تعارض با وحی و آموزه‌های دینی بود در اولویت می‌دانست کما اینکه سال گذشته در روز انتخابات نیز وی در حسینیه جماران می‌گوید همگان باید به رأی مردم تمکین کنند اما وقتی که می‌بیند دموکراسی و مردم‌سالاری‌ای که وی مدام از آن دم می‌زد، به ضرر آنان تمام شد، با چرخش ۱۸۰ درجه‌ای و شروع حرکت آنارشیستی و فاشیستی سعی کردند تا قدرت از دست رفته خود را به دست آورند، ولو با کشتار مردم و آسیب رساندن به نظام.

شریک جرم موسوی و کروبی
خاتمی این روزها سعی می‌کند از خودشخصیتی مدافع نظام، معتدل و درون حاکمیت جلوه دهد تا با به حاشیه رفتن میرحسین و کروبی به دلیل رفتارهای ساختارشکنانه شان بار دیگر افسار شتر رمیده اصلاحات را به دست گیرد، اما کیست که نداند رئیس دولت اصلاحات با آنکه یقین داشت هیچ‌گونه تقلبی صورت نگرفته (و بدین‌خاطر نام تقلب را کمتر بر زبان‌ جاری ساخت) اما با سکوت و پشتیبانی از موسوی و کروبی آتش فتنه را شعله‌ور ساخت و حال که آتش فتنه با پتک جمهوریت خاموش شده و ظرفیتی برای آنان باقی نمانده از لزوم اعتدال و وحدت نیروهای درون نظام سخن می‌گوید

منبع: www.rajanews.com

نوشته شده توسط در تاریخ یکشنبه, 11th جولای 2010 | ۱۳۶۰بازدید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.