خواندن تاریخ همیشه یکی از پرسودترین و آسان ترین راههای کسب تجربه و شناخت بوده و از این روی ریشه یابی وقایع تاریخی برای صاحبان اندیشه و خرد بسیار مهم و حایز اهمیت است.
بیست و یکم رمضان سال ۴۱ هجری، کینه و عداوت دنیا پرستان پیشانی اسطوره عدالت و تقوی را شکافت و بشر را برای همیشه سوگوار کرد. این واقعه تاریخی به همان اندازه که غم انگیز و جانسوز است، عبرت آموز و تأمل برانگیز هم است. در ادامه با بررسی اجمالی برخی رویدادها و اتفاقات آن مقطع زمانی که منجر به وقوع این مصیبت عظمی شد، سعی بر کشف حقایقی داریم که انطباق زیادی با زمان حال و اتفاقات یک سال اخیر دارد.
تاریخ تشیع وقایع تلخی را پس از پیامبر گرامی اسلام به خود دیده است که از آن جمله غصب خلافت و شهادت یگانه بانوی اسلام حضرت فاطمه سلام الله علیها است. این دو رخداد مهم منشأ و علت همه مشکلات و مصیبتهای از آن زمان تا به حال بوده و بدون شک از تبعات آن آیندگان نیز بی نصیب نخواهند ماند. نکته ای که در این میان حائز اهمیت است، محوریت امیر مؤمنان علی علیه السلام در هر دو واقعه مذکور است.
در آن مقطع از تاریخ، دشمنان اسلام توانستند با همراه کردن نخبگان و سران قبائل که صاحبان قدرت و ثروت بودند، توده های مردم را منحرف و یا مرعوب کرده و به هدف خویش که تغییر شیوه اداره جامعه اسلامی با رویکرد فروپاشی از درون بود، برسند. آنها با قدرت تبلیغاتی بسیار خود و البته استفاده از جهل و بی بصیرتی مسلمانان ولیّ زمان را از حق مسلم خود محروم کرده و به تبع آن، تنها دختر پیامبر اسلام را به شهادت رساندند.
ثمره دنیاپرستی و ترس از جان و مال مسلمانان آن زمان، بدعتها و انحرافاتی بود که برخی از آنها تا کنون نیز وجود داشته و دلیل انحراف انسانهای بسیاری از مسیر حق است. یکی از همین انحرافات نحله ای بود به اسم خوارج که پس از ماجرای حکمیت در جنگ صفین بهوجود آمد. خوارج بهوجود آمدند چرا که از فرمان امام خویش اطاعت نکرده و در مقابل او ایستادند. آنان که از یاران و اصحاب حضرت علی علیه السلام بودند، به دلیل جهالت و تعصب های خشک و از همه مهمتر تکیه بر عقل و دانش ناقص خود برای تجزیه و تحلیل مسائل و عدم پیروی محض از امام زمان در اندک زمانی به دشمنان او تبدیل شدند و سرانجام هم یکی از همین ظاهربینان بی خرد حضرت را در حین نماز صبح در مسجد کوفه به شهادت رساند.
تنزل مقام امامت به خلافت پس از پیامبر باعث شد مسلمانان شناخت درستی از جایگاه و مقام امام و ولی مسلمین نداشته باشند و همین شناخت ناکافی سبب می شد در موارد متعدد، نظر خود را بر نظر امام ترجیح دهند. آنها پس از خلیفه سوم با امام علی علیه السلام بهعنوان خیرالموجودین نه امام و ولیّ واجب الاطاعه بیعت کردند و این نوع نگاه و تفکر،علت اصلی نافرمانی های متعدد آنها در سالهای حکومت علوی بود.
پس چنان که مشاهده شد ریشه و علت برخی وقایع در تصمیم ها و نگرش هایی است که بعضاً سالها قبل رخ داده و آثار آن اکنون بروز کرده است، همچنین باید دانست که بعضی اشتباهات، تبعات آنچنان عظیمی در پی دارد که هرگز نمی توان آن را پیش بینی کرد.
از آنجا که همه انحرافات پس از انتخاب اشتباه جانشین پیامبر شروع شد تمامی این وقایع و حادثه های تلخ را هم می توان به همان یک اشتباه مربوط دانست. لذا ما که پیروان و وارثان اسلام ناب محمدی هستیم باید با مطالعه تاریخ و تطبیق وقایع آن با زمان حال، آگاهانه و با بصیرت با مسائل روز خود مواجه شده و مترصد باشیم که مبادا بر اثر اشتباه ما لطمه جبران ناپذیری به اسلام و اکنون و بهطور خاص حکومت اسلامی که آرزوی امامان شهیدمان است، وارد نشود و پیش خدا و همانا آیندگان که تاریخ این دوران را می خوانند، سربلند باشیم.