« بازار؟! »
باسمه تعالی
« آیا این … ، بازار مسلمین است؟! »
نهاد بازار، از دیر باز، علاوه بر نقشهای اقتصادی، ایفاگر وظایف دینی خاصّی،در جوامع گوناگون بوده است.
بدیهی است، در اجتماع اسلامی، خرید و فروش، باید تحت قوانین شرع مقدّس، صورت گیرد و ظاهر و باطن بازار، بوی حقیقت و انصاف بدهد. فروشندهای که دروغ میگوید و مطابق واقع، کیفیّت و قیمت جنس را، به مشتری نمیگوید، از انسانیّت نیز فاصله گرفته است؛ چه رسد به اسلام! لذا چهرهی ظاهری بازار نیز باید انسان را به یاد خدا بیندازد؛ چرا که در اسلام، حتّی دنیا را برای آخرت و آخرت را برای رضای خدا میخواهیم.
مظاهر زننده و تند دنیاطلبی ، روحیّهی دینداری را، در جامعه، خدشهدار مینماید. این که شما میبینید؛ در برخی از بازارها، هیجان و استقبال عجیب از خرید، به رغم گرانی اجناس، موج میزند، نشان از مصرفگرایی دارد و خرید کالاهای غیر ضروری و تجمّلاتی و زاید، گویای طمعورزی و غرق شدن در مادّیّات است؛ آن هم در جامعهای که بسیاری از شهروندان، برای تأمین نان شب و سیر کردن شکم زن و بچّهی خود، با مشکلات جدّی، دست به گریبان هستند.
۲٫نکتهی دیگر، محجوب بودن بازار و سلامت پوشش و نگاه خریداران و فروشندگان است که البتّه فقط به محیطهای کسب محدود نمیشود و همهی مجامع عمومی و شخصی را نیز در بر میگیرد.
بعضی وقتها که انسان برای خرید، به بازار میرود، در یک لحظه، شک میکند که شاید اشتباهاً به عروسی – آن هم از نوع مختلطش – رفته است! انواع عطر و اودکلنهای استعمال شده، آرایشهای غلیظ ، لباسهای لخت و بدن نما، بگو بخندهای بیحریم و … سبب میشود که ناخودآگاه، مشتریان، بیشتر از کالاهای پشت ویترین مغازهها، جلب توجّه نمایند. واقعاً این جلوهگریهای شیطانی، برازندهی کوچه و خیابانهای مملکت مسلمانان است؛ آن هم در شهرها و کشوری که نام جاودانهی شهیدان دفاع از دین و ناموس وطن، زینتبخش هر کوی و برزن و معبر است؟!
۳٫آری، یادمان نرود که ما غیر از خدا، به نسلهای آینده نیز، باید پاسخگو باشیم. تاریخ از ما نخواهد پرسید؛ شهدا که عزیزترین چیز، یعنی هستیشان را، فدای کیان میهن نمودند، آیا امروز، از وضع معاشرت مردم، راضی هستند؟ شما که چون کافران، نمیپندارید؛ شهیدان مردهاند؟ ما سخت باورمندیم؛ آنان که در راه خدا کشته شدهاند، زندهاند، تا آفرینش زنده است و تا نَفَََسمان باقی است، بر اعمال ما، حاضر و ناظر اند. پس بیاییم؛ با اباحیگری، خجالتزدهی این گواهان عالم نشویم.
اخیراً بیشتر مد شده است که سرمایهداران، برای فروش افزونتر و رسیدن به آلاف و الوف، از جذّابیّتهای احساسی و جنسی زنان جوان، سوء استفادهی ابزاری میکنند و آنان را با هزار نوع بزک دوزک و قر و فر و عشوه، پشت دخل مینشانند. اینجا آیا مغازهی کالا فروشی است، یا فروشگاه خودفروشی، بردهفروشی، غیرتفروشی، …؟!
۴٫در آداب اسلامی آمده است که فروشنده، از جنس خود تعریف به گزاف نکند و خریدار، تکذیب بیمورد ننماید.
تقبیح یک کالا و به اصطلاح توی سر مال زدن، مشروع و پسندیده نیست. ولی متأسّفانه موارد متعدّدی از این بداخلاقیهای اقتصادی، در بازارهای مسلمین مشاهده میشود.
نکتهی دیگر آن است که ربا دادن و ربا گرفتن، هر دو حرام است. نزول، عُرف بازارهای غیراسلامی است و برکت را از کسب و کار میبرد.
دیگر این که “بلی وَالله” و ” لا وَالله ” – حتّی اگر راست هم باشد – مذموم است که انسان، برای فروش جنسی، به خدواند متعال و نام مقدّس و بزرگ او، سوگند یاد کند؛ چه رسد به قسم خلاف واقع!
بعضی از صنعتگران و پیشهوران نیز، امروز و فردا میکنند و به قولی که به مشتری میدهند، پایبند نیستند. خلف وعده نیز، خلاف دستور اسلام است.
۵٫بحث دیگر، سدّ معبر است که هم به وسیلهی دوره گردها و دستفروشها ایجاد میشود، هم مغازهدارها. بستن راه عبور و مرور رهگذران، صحیح نیست. در یک اقتصاد بیمار، مغازهها کوچک است. چون سرقفلیها، اعداد نجومی دارند، یک مغازهی بزرگ و خوب، به چند مغازهی کوچک و تنگ، تبدیل میشود. در چنین فروشگاههایی، دیگر جای کافی برای گذاشتن اجناس، وجود ندارد و فروشنده، از پیادهرو و مکانِ آمد و شد افراد، برای به نمایش گذاشتن کالاهایش استفاده میکند که رفتاری غیرانسانی و ضددینی است.
… حتماً در قرآن خواندهاید که وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ. آری خداوند میفرماید:
“وای بر کمفروشان!” … امّا تا دلتان بخواهد، در بازار مسلمین (!) کمفروشی دیده میشود؛ هم از نظر حجم، هم وزن، هم مِدراج اشیای گوناگون؛ مکیال و پیمانه و متراژ، مطابق انصاف و واقع نیست که مصادیق آن را، خودتان باید بیابید.
۶٫بحث دیگر، غَشّ ِ در معامله است. ” غشّ ” ، یعنی متاع بد و خوب را در هم آمیختن و به جایِ جنس درجهی یک، به مردم غالب کردن، که ان شاء الله، این یکی، اصلاً در مراکز تجاری ما وجود ندارد.
در بازاره تره بار، هنگام شب، لامپهای ۱۰۰۰ وات و پروژکتورهای نورانی، بر فراز میوهها، شاید نظرتان را جلب کرده باشد. این روشنایی خیره کننده، خوراکی درجه ۳ را، چنان برّاق و زیبا نشان میدهد که آدم، وسوسه میشود که آن را بخرد. بگذریم از آن که در رو، میوهی سالم چیده و از زیر، خرابها و لکزدهها را، به اسم فروش درهم، یواشکی، قاطی آنها میریزد. تازه وقتی میرسی خانه، میفهمی که چهقدر سرت کلاه رفته است! از آن چه گفتیم، اگر بگذریم؛ فروش کالاهای غیرشرعی و حرام نیز، مُعضل دیگر بازار فعلی مسلمین است. اگر شما در مغازهای بار مشروبات الکلی دیدید، بدانید آن جا، ایران اسلامی نیست! احتمالاً شما، اشتباهاً به تکزاس رفتهاید.
یا اگر دید، جایی گوشت کوسه ماهی که حرام گوشت است، یا دنبلان گوسفند (خُوَک) میفروشند، بدانید مغازهدار، با احکام اسلامی آشنا نیست و اگر توضیح المسائل را بخواند و مسئلهی شرعیاش را بداند، دیگر این چیزها را، به خورد خلق الله نمیدهد!
۷٫خرید و فروش چرم کشورهای غیراسلامی، که ذبح غیرشرعی داشته اند هم که دیگر وجود خارجی و مورد عینی، در بازار ایران ندارد و لذا از آن میگذریم!
به مسئلهی مالیات هم اشاره میکنیم که اگر واقعی و عادلانه باشد، بعضی از فروشندگانِ منصف که همیشه، خریدار آسیبپذیر را در نظر میگیرند، مجبور نمیشوند؛ بیش از حد، روی جنسشان بکشند و گرانفروشی کننند.
صحبت از گرانفروشی شد، یادم آمد؛ این حرکت زشت که از حرص و طمع
و غفلت از خدا منشأ میگیرد و همچنین احتکار مواد مورد نیاز مردم،
از رفتارهای ناشایست و ضدّانسانی است
۸٫بحث خطیر واردات و صادرات صحیح نیز، از مسائل با اهمّیّت و حسّاس اسلامی میباشد. این طور نباید باشد که جنسهای خوب ایرانی را، آدم، در بازار کشورهای دیگر ببیند و آن وقت، فقط میوهها و کالاهای درجهی دو و سه ی خودمان، در داخل فروخته شود.
از طرفی واردات کالاهای ساخت کشورهای دیگر، باید به صورتی باشد که قدرت رقابت را، از مسلمانان سلب ننماید. اگر جنس چینی ارزان، داخل کشور بشود؛ کارگاهدار و تولیدکننده و کارگر کارخانهی ما، نمیتواند به آن قیمت، تولید کالا داشته باشد و اقتصاد مملکت اسلامی، ضربه میخورد.
رانت و ویژه خواری نیز، تعادل بازار را بر هم میزند و بازاری متدیّن را، به خاک سیاه مینشاند. خصوصاً بصیران دولتی و مسئولان مطّلع حکومتی و آشنایانشان، به واسطهی امکانات و مجوّزهای خاصّی که در اختیار دارند، نباید در امر خرید و فروش وارد شوند که روند عادی بازار و گمرک کالاها، مختل گردد.
در زمینهی مالکیّت اسلامی نیز تأکید میکنیم که گرچه ثروتمند بودن، خلاف شرع نیست، امّا اسلام، به فرد پولدار، حقّ ِ هرگونه تصرّف شخصی را، در اموالش نمیدهد و اگر هم چون قارون، اشراف، متموّلان و مرفّهین بیدرد، داراییهای خود را، به نفع جامعه هزینه ننماید، مطرود و محکوم اند.
آنچه در این مختصر، شتابزده و گذرا نقل شد، اشارهوار بود، تا تلنگری، به بعضی از خوابزدگان باشد، لذا اگر طالب بحثهای علمی و طلبگی باشید؛ باید به آیات و روایات و مقالات ویژهای که کلیدواژگان سوق، بیع و … را، در بر دارند، مراجعه نمایید.
خوب است؛ در زمینهی این مباحث ارزشمند و مبتلابه عموم، که روشنگر درآمدهای مشروع و یادآور مکر و فریبهای معمول برخی بازاریان از خدا بیخبر میباشد، به مباحثات و گفتوگوهای عمیق فقهی و حدیثی و جامعه شناختی کاربردی بپردازیم و صد البتّه، زمان متناسبتر و موّسعتری، صرف کنیم که مجال گستردهای برای پژوهش و تأمّل داشته باشیم.
امیدواریم؛ با الگو برداری از دستور شرع مبین اسلام، همگی،
زندگی خوش و گوارایی، در دنیا و عقبی داشته باشیم.